فراقنامه صفحه 2

صفحه 2

به من می گفت: این چنین رغبتی به دانش از چون تویی شگفت انگیز نیست، چرا که به دعای امام علیه السلام زاده شده ای. پدر شیخ - علیه الرحمه - نیز از بزرگان شیعه بود، چنانکه شیخ ابوالحسن علی بن محمد السمری (آخرین نایب خاص حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه) خبر غیبی وفات وی را با جمله: خدای، علی بن الحسین بن موسی بن بابویه قمی را رحمت کناد به همگان اعلام کرد. شایان ذکر است که نواب خاص هیچ سخن از خود نمی گفتند و این طلب رحمت، در واقع طلب رحمت امام علیه السلام بود. به هر تقدیر، شیخ - علیه الرحمه - در دار العلم قم متولد شد و پس از آن که در محضر اساتید آنجا به کسب فیض پرداخت، به خواهش اهالی ری، راه آن شهر را در پیش گرفت. پس از مدتی که به اقامت در ری گذشت، شیخ - علیه الرحمه - به مشهد الرضا - علیه آلاف التحیه و الثناء - سفر کرد. این سفر، سر آغاز هجرتهای متعددی بود که برای ترویج مذهب شیعه و حمایت از حریم علمی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام به همت والای شیخ - علیه الرحمه - و به جهت ادای تکلیف و مسوولیتی مقدس انجام پذیرفت. او در سفرهای خود از قم به ری، نیشابور، استرآباد، مرو رود، سمرقند، فرغانه، بلخ، همدان، بغداد و کوفه همه جا به نشر احادیث اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و مباحثه با مخالفان پرداخت. او تنها پنج مجلس مناظره و مباحثه را در حضور رکن الدوله دیلمی چنان

گذرانید که تصدیق و تایید و تحسین شاه و درباریان و مخالفانی را که در آن مجلس حضور داشتند، برانگیخت. با چنین موقعیتی، شیخ - علیه الرحمه - می توانست با آسودگی تمام تا پایان زندگی [ صفحه 15] خویش در همان دار الملک ری روزگار بگذراند، ولی او چنین نکرد. شیخ - علیه الرحمه - در آن زمان که مسافرت، کاری مخاطره آمیز و دشوار بود راه شهرهای دور و نزدیک را در پیش گرفت تا به ارشاد دوستداران حق و حقیقت پردازد. در نیشابور بود که به شیخ مشایخ خراسان ملقب گشت. او در سفرهای دیگرش، از بیش از دویست و پنجاه تن که نام و نشان همگی ایشان در کتابهای معتبر ثبت شده است، حدیث شنید و روایت فرمود. دامنه پرتو افشانی علمی شیخ - علیه الرحمه - نه به دیار خود محدود بوده است و نه به زمان خویش. آوازه فضل و دانش وی به گوش آفاق رسیده بود و دانش پژوهان مسلمان، برای حل معضلات علمی خود، از اطراف و اکناف ممالک اسلامی از اندیشه روشن و هوش سرشار وی یاری می جستند. گواه بر این مدعا، عناوین زیر است که از فهرست کتب او برگزیده ایم: - پاسخ مسائلی که از واسط رسیده، - پاسخ مسائلی که از کوفه رسیده، - پاسخ مسائلی که از مصر رسیده، - و پاسخ مسائلی که از قزوین رسیده است.شماره تالیفات صدوق - علیه الرحمه - نیز بنا به نقل شیخ طوسی - علیه الرحمه - به سیصد جلد می رسد که خود شیخ طوسی چهل کتاب و دانشمند بزرگ رجالی، نجاشی، دویست

کتاب را از آن میان نام برده است. متاسفانه از این گنجینه علمی، تنها گوهرهای نادری به ارث به ما رسیده و از کتب دیگر شیخ - علیه الرحمه - مانند بسیاری از آثار خطی دیگر دانشمندان سده های نخستین اسلام و ایران اسلامی، اثری در دست نیست. می توان پنداشت که کوتاهی دوستان یا غرض ورزی و سلطه دشمنان اهل بیت علیهم السلام این حرمان را برای نسلهای بعدی در پی داشته است. از میان آن تابهای شیخ - علیه الرحمه - که به دست ما رسیده است، می توان به عناوین درخشانی مانند: من لا یحضره الفقیه، علل الشرایع، التوحید، الخصال، [ صفحه 16] معانی الاخبار، کمال الدین و تمام النعمه،... اشاره نمود. سرانجام، چراغ پر فروغ زندگانی دنیوی شیخ صدوق - علیه الرحمه - به سال سیصد و هشتاد و یک هجری قمری، در سن هفتاد و چند سالگی، خاموش شد. وی را در نزدیکی مزار حضرت عبدالعظیم حسنی - رضوان الله علیه - به خاک سپردند. هشتصد و پنجاه و اندی سال پس از آن، در زمان سلطنت فتح علی شاه قاجار هنگامی که پس از وقوع سیلی به تجدید بنای آرامگاه پرداختند، پیکر پاک وی را در حالی که هنوز به انگشتانش رنگ خضاب داشت، صحیح و سالم یافتند: و العلماء باقون ما بقی الدهر. [18] . [ صفحه 17]

در پیرامون کتاب کمال الدین و تمام النعمه

براستی درباره کتابی که به اشاره همایونی حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه - نگاشته شده است، چه می توان گفت؟ معرفی آن با بیان رسای کدامین دانشمند فرهیخته باید صورت گیرد تا ارزش واقعی آن برای اذهان ما

آشکار گردد؟ شاید نیکوترین پاسخ این باشد که چه کسی بهتر از خود شیخ صدوق - علیه الرحمه؟! اینک این شما و این بیان وی: آنچه مرا به نگارش این کتاب واداشت، این بود که چون از زیارت مشهد الرضا - علیه آلاف التحیه و الثناء - فارغ گشتم، به نیشابور برگشتم و همانجا رحل اقامت افکندم. در آنجا بود که دریافتم مساله غیبت بیشتر شیعیانی را که به نزد من رفت و آمد می کنند، به حیرت افکنده و به شبهاتی درباره امام زمان - عجل الله تعالی فرجه الشریف - دچار نموده است. علت این سرگردانی هم تنها در یک کلام خلاصه می شد: ایشان از راه تسلیم در برابر نصوص، به بیراهه خود رایی و قیاس افتاده بودند. من نیز تا آنجا که می توانستم با نقل و گسترش اخبار پیامبر اکرم و ائمه معصومین - صلوات الله علیهم اجمعین - به ارشاد ایشان پرداختم و آنان را به سوی راه صواب رهنمون گشتم. یکی از همان روزها فاضلی از فضلای قمی که من مدتها بود، به جهت اندیشه استوار و رویه مستحکمی که داشت، آرزوی ملاقاتش را داشتم و مشتاق دیدارش بودم از ناحیه بخارا به نزد ما آمد و او کسی نبود جز: شیخ نجم الدین ابوسعید محمد بن الحسن بن محمد بن احمد بن علی بن الصلت - ادام الله توفیقه. پدرم از جد این شیخ، محمد بن احمد - قدس الله روحه - روایتها نقل می کرد و از فضل و مدارج علمی و عبادی او سخنها می گفت. گذشته از این، او به خاندانی وابسته بود که

دانشمندان بزرگی چون احمد بن محمد بن عیسی و محمد بن حسن صفار از ایشان روایت نقل کرده بودند. [ صفحه 18] چون چنین موقعیتی فراهم آمد، خدای تعالی را از جهت اینکه هم دیدار آن عزیز را برایم میسر و هم برادری و صفا و صمیمیت او را نصیبم فرموده بود، سپاس گفتم. روزی آن عزیز، در صحبتش سخن یکی از بزرگان اهل فلسفه و منطق بخارا را به میان آورد. وی بیان کرد که آن فیلسوف، گفتاری درباره قائم علیه السلام و طولانی شدن غیبت آن حضرت بدو گفته که او را به شک و دو دلی افکنده است. من که از او چنین شنیدم به اثبات نهان زیستی آن حضرت پرداختم و سخنانم را با اخبار پیامبر اکرم و ائمه معصومین - صلوات الله علیهم اجمعین - آراستم، چنانکه شکی که به دلش رخنه کرده بود، از وجودش رخت بربست و در برابر آن اخبار سر تسلیم فرود آورد و آنها را به جان پذیرفت. سپس از من خواست که کتابی در این باره تصنیف نمایم. من نیز بدو وعده دادم که چون به خواست خدای تعالی به وطنم باز گردم، بدان مهم همت گمارم. شبی در حالی که به خانواده و فرزندانم که آنها را در ری ترک کرده بودم می اندیشیدم، ناگهان خوابم در ربود و چنین دیدم که گویی در مکه و در هفتمین دور طواف بیت الله الحرام و در حال استلام حجر الاسود هستم. آن را می بوسم و می گویم: امانتی ادیتها و میثاقی تعاهدته لتشهد لی بالموافاه که ناگهان چشمانم به جمال بی مثال مولایمان.

امام زمان - عجل الله تعالی فرجه الشریف - روشن شد. ایشان کنار در کعبه ایستاده بودند. با دل مشغولی و آشفتگی ذهنی فراوانی که داشتم، به ایشان نزدیک شدم. آن حضرت به فراست از رنگ رخساره به سر ضمیرم پی بردند و پس از سلامی که میان ایشان و این بنده رد و بدل شد به من فرمودند: چرا کتابی در غیبت نمی نگاری تا پایانی برای این پریشانیت باشد؟ عرض کردم: یا ابن رسول الله! چیزهایی در آن باره نگاشته ام. حضرت فرمودند: نه بدان شیوه، بلکه تو را امر می نمایم که هم اکنون کتابی درباره غیبت بنگاری و در آن از غیبتهای پیامبران علیهم السلام یاد کنی. پس آن گاه حضرت تشریف بردند و من از خواب جستم. آن شب تا سحر، به دعا و گریه و راز و نیاز و مویه گذشت. چون صبح فرا رسید، به تالیف این کتاب پرداختم تا امتثال امر ولی زمان و حجت الهی را نموده باشم. این مهم را با یاری خداوند و توکل بدو آغاز نموده ام و برای کوتاه دستیم استغفار می کنم، و ما توفیقی الا بالله علیه توکلت و الیه انیب. باید انصاف داد که شیخ - علیه الرحمه - به خوبی از عهده تکلیف خویش بر آمده و کمال الدین اگر نگوییم بهترین، باید بگوییم که یکی از بهترین کتب مهدویت، از زمان تالیف آن تا زمان ماست. [ صفحه 19] کتاب با مقدمه محققانه مولف - علیه الرحمه - که نزدیک به یک پنجم حجم آن را در برگرفته است، آغاز می شود. نخستین مطلب این مقدمه، بحث

تقدم جانشینی الهی در زمین بر آفرینش انسان است که با مباحثی مانند: وجوب اطاعت از خلیفه الهی و عدم شایستگی بندگان برای انتخاب او، وجوب عصمت امام،... دنبال می شود. پس از اتمام این مباحث کلی که همگی با دلایل روشن عقلی و نقلی مطرح شده است، خواننده با موضوعاتی که درباره شخصیت حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه - نگاشته شده است، روبرو می شود. این موضوعات از وجوب شناخت آن حرت، آغاز و با نقل مباحثه های علمی و استشهادهای تاریخی بسیاری همراه شده که عمدتا درباره نقادی آرای نادرست منکران غیبت امام علیه السلام است. نوک پیکان نقد مولف - علیه الرحمه - رو به اندیشه های سست و نادرست زیدیه نشانه گرفته شده چه او سخت ترین مخالفت را درباره شخصیت امام علیه السلام از سوی ایشان یافته است. پس از اتمام مقدمه، مولف در هشتاد و پنج باب به بررسی پنج سر فصل اصلی از دیدگان اخبار تاریخی و روایات صحیح مذهبی پرداخته است که عبارتند از: 1 - بر شماری نمونه های نهان زیستی پیامبران علیهم السلام، 2 - داستانهای آنان که عمری طولانی یافته اند، 3 - احادیث اهل بیت علیهم السلام درباره حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه - و غیبت ایشان، 4 - حکایات آنان که حضرت را به چشم خویش زیارت کرده اند، 5 - توقیعات آن حضرت. اکنون گلچینی از روایات کتاب همراه با ترجمه به نثر، و برداشتی آزاش و شعر گونه از آنها تقدیم می گردد که امید است حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه - و دوستداران ایشان به کاستیهای

آن با چشم پوشی بنگرند و دیده رضا و قبول بر آن بیفکنند. [19] گفتنی است که در این اثر، اسما و صفات الهی، دور از باریک بینی های اعتقادی، به [ صفحه 20] روش معمول مترجمان پارسی زبان ترجمه شده است. انجام سخن، سپاس این کمترین از برادرانی است که برای به سامان آمدن این اثر، وامدار یاری ایشان هستم، (و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین) [ صفحه 21]

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه