الاربعین الحسینیه صفحه 214

صفحه 214

الحدیث 27

اشاره

و بالاسناد الی شیخ الطائفه فی امامیه بسنده عن حذلم بن ستیر، قال: قدمت الکوفه فی المحرم سنه احدی و ستین عند منصرف علی بن الحسین بالنسوه من کربلاء و معهم الجناد یحیطون بهم، و قد خرج الناس للنظر الیهم، فلما أقبل بهم علی الجمال بغیر و طاء فجعل نساء الکوفه یبکین و یندبن، فسمعت علی بن الحسین و هو یقول بصوت ضئیل و قد نهکته العله و فی عنقه الجامعه و یده مغلوله الی عنقه: هؤلاء النسوه یبکین، فمن قتلنا؟ قال: و رأیت بنت علی و لم أرخفره قط أنطق منها، کأنها تفرغ عن لسان امیرالمؤمنین (ع)، قال: و قد أو مأت الی الناس أن اسکتوا، فارتدت الأنفاس و سکنت الأجراس، فقالت: «الحمدلله و الصلوه علی أبی رسول الله، أما بعد، یا أهل الکوفه، یا أهل الختل و الخذل [الغدر]، فلا رقأت العبره و لا هدأت الرنه، فانما مثلکم کالتی نقضت غزلها من بعد قوه انکاثا تتخذون ایمانکم دخلا بینکم...» (1) .

ترجمه

حذلم پسر ستیز گفت: آمدم در کوفه در ماه محرم سال شصت و یک، هنگام باز آوردن علی پسر حسین زنان را از کربلا، و با ایشان بودند لشکریان گرداگرد ایشان، و بیرون شده بودند مردم برای نگریستن. پس چون رو به مردم نمود بر شتران بی پوشش، آغاز نمودند زنان کوفه گریه و زاری کردن را، و شنیدم علی پسر حسین را که می گفت به آواز باریکی، و هر آینه ناتوان بود و کاسته بود او را بیماری و در گردن او بود گردن بند آهنی و دستش بسته به زنجیر بود به سوی گردنش که: این زنان می گریند، پس که کشت ما را؟ حذلم گوید: دیدم


1- 580. ابن نما: مثیرالاحزان، ص 86، چاپ امیر، قم - 1406 ه (با عباراتی قریب به مضمون فوق) و مجلسی: بحارالأنوار، ج 45، ص 109 - 108. و نام راوی بشیر بن خزیم اسدی ثبت شده است. و طبرسی: احتجاج، ص 256.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه