اصل شورا صفحه 1

صفحه 1

اهمیت و ضرورت شورا

«و شاورهم فی الامر» (قرآن، آل عمران /159)مسأله شور ومشورت و مشاوره در اسلام و در منطق عملی پیشوایان حق از اهمیت بسیاری برخوردار است. در سیره پیامبر اکرم (ص) نوشته اند که آن حضرت با اصحاب خود بسیار مشورت می کرد. [1] و نیز از برخی اصحاب آن حضرت و عایشه نقل شده است که هیچکس را ندیدیم که با اصحاب خود بیشتر از رسول خدا با اصحابش مشورت کند. [2] .رسول خدا و ائمه هدی علیهم السلام اجمعین، با وجود آنکه معصوم بودند و نیازی به مشورت نداشتند و حتی قطع نظر از وحی و مقام خلیفه اللهی، دارای چنان اندیشه کامل و نیرومندی بودند که از مشورت بی نیازشان می کرد، با این حال مشورت می کردند. [3] عمل به شورا، از اصول مسلم سیره پیامبر اکرم (ص) و اوصیای آن حضرت است. اینکه چرا آنان مشورت می کردند و چه ضرورتی در این کار می دیدند، مطلبی است که در طی این فصل بخوبی روشن می شود، اما مقدمتاً به نکاتی اشاره می شود رسول خدا (ص) با مشورت کردن، از یک سو مسلمانان را متوجه اهمیت شورا می کرد و از دیگر سو به آنان می آموخت که به این سیره عمل کنند و پس از آن حضرت به این سنت نیک تأسی و به این روش اقتدا کنند. [4] مسلمانان می آموختند که شورا باید به عنوان یک اصل و قسمتی از برنامه زندگیشان باشد، نه یک امر فرعی وخارجی از برنامه زندگی. شورا مایه الفت اجتماعی، پیوند مردم، ارزش یافتن آنها و مشخص شدن

قدر و جایگاهشان در امور اجتماعی بود. [5] مشورت کردن پیامبر با اصحابش برای مراعات حال آنها و احترام ایشان بود. [6] این حرکت، خود موجب رشد اندیشه و تفکر در جامعه اسلامی می شد. بااین اقدام، صاحبنظران واهل اندیشه و صاحبان رأی رشد کرده، جایگاه واقعی خود را می یابند روحیه انفعال در مردم، دور بودن از امور جامعه و بی اهمیتی نیست به مسائل رنگ می بازد. روحیه انزوا ومرده بودن مردم به دلیل نظر داشتن ولی امکان شرکت نیافتن در امور جامعه از بین می رود. مردم اعتبار یافته،پیوندهای اجتماعی مستحکم می شود روحیه مسؤولیت پذیری و شرکت در امور قوت می یابد. رابطه رهبری و مردم، کارگزاران و توده ها به گونه ای متقابل و دوسویی در می آید و جامعه از قوامی درست برخوردار می شود. نسبت حاکم و محکوم، ظالم و مظلوم وبالا دست وزیر دست منتفی شده، همگان میدان اندیشه و نظر و شرکت در آنچه به آنان مربوط است می یابند.به روشنی می توان دریافت که یکی از عوامل موفقیت پیامبر در پیشبرد هدفهای اسلامی، همین مسأله مشورت بوده است آن حضرت نشان داد که جامعه را چگونه می توان به سلامت اداره کرد و چگونه می توان جلوی خودرأیی و خودسری را که از بزرگترین آفتهای اجتماعی است گرفت. انسانهایی که از فکر قوی برخوردارند و صاحب بهترین نظرها هم هستند، اگر خود را بی نیاز بینند و احساس کنند که نیازی به رأی و اندیشه دیگران ندارند، خوی استبداد پیدا می کنند. اما اگر با مردم رابطه برقرار کنند، از نظرهای دیگران استفاده کنند، علاوه بر رشدی که به آنها می دهند، از خطر فرو رفتن و غلتیدن

در استبداد دور می شوند. وقتی کسی خود را بی نیاز از دیگران می بیند، هر چند که از نظر اندیشه قوی باشد، شخصیت مردم را نادیده می گیرد. اندیشه ها را متوقف می کند. استعدادهای آماده را نابود می سازد. بدین ترتیب بهترین سرمایه و پشتوانه یک حکومت و نظام از بین می رود و سیر انحطاط آغاز می شود. بهترین افراد و محکمترین نظامها در صورت فرو رفتن در استبداد به هلاکت می رسند و این حقیقتی است گریز ناپذیر که بر زبان امام بیان، امیرمؤمنان (ع) چنین آمده است:«من استبد برأیه هلک.» [7] .هر کس استبداد رأی ورزد هلاک می شود.هر انسانی و هر نظامی در نتیجه استبداد رأی بدون پشتوانه می شود. مهمترین جنبه یک حکومت، مردمی بودن آن است که نقش بهترین پشتوانه را بازی می کند؛ ومردم با اعتبار یافتن و شرکت در امور است که نقش واقعی خود را می یابند. شرکت دادن مردم در مسائل، در قالب مشورت با ایشان پشتوانه ای گران سنگ برای هر نظامی است.«ولا مظاهره أوثق من المشاوره.» [8] .و هیچ پشتیبانی مطمئن تر از مشورت نیست.مشورت کردن در امور مایه پشت گرمی و خاطر جمعی است [9] و خوب یاری کردن یکدیگر در مشورت است [10] ، زیرا با مشورت است که هر یک دیگری را به آنچه صلاح او باشد راهنمایی می کند و راه درست نمایان و پیروزی حاصل می شود. [11] و هر که با عقلا وخردمندان مشورت کند به دور اندیشی و درستی (گفتار و کردار) رسد. [12] این مفهوم واقعی شورا است که چون عسلِ استخراج شده است، زیرا «شورا» از «شارالعسل» گرفته شده است و به معنای بیرون آوردن عسل از کندو و عسل استخراج

شده می باشد. [13] .بدین ترتیب مشورت کردن عین هدایت است [14] و گرد آوردن خوبیهاوخیرها در مشورت کردن است. [15] هر که با خردمندان مشورت کند به انوار خردهای آنان روشنی یابد [16] و مشورت کردن، شرکت جستن در عقل و دانش صاحبان خرد است. [17] .دستور «شاورهم فی الامر» برای لطف به امت وکرامت آنهاست، برای آن است که به این سنت نیکو آراسته شوند و بدانچه در اهمیت شورا گفته شده دست یابند.امر شاورهم پیمبر را رسید گرچه رایی نیست رایش را ندیددر ترازو جو رفیق زر شدست نی از آنک جو چو زر گوهر شدستروح، قالب را کنون همره شدست مدتی سگ حارس درگه شدست [18] .مشورت کن با گروه صالحان بر پیمبر امر شاورهم بدان امرهم شوری برای این بود کز تشاور سهو و کژ کمتر روداین خردها چون مصابیح انورست بیست مصباح از یکی روشن تر ست [19] .بنابراین،مشورت کننده بر جانب و مشرف بر رستگاری است [20] و از خطا ایمن و به دور است. [21] از همین روست که امیر مؤمنان (ع) به مشورت توصیه کرده است:«شاور ذوی العقول تأمن الزّلل والندم.» [22] .باصاحبان خرد مشورت کن تا از لغزشها و پشیمانیها ایمن گردی.بدرستی که هیچ عاقلی از مشورت کردن بی نیاز نمی شود [23] و آن که خود را بی نیاز ازمشورت ببیند و در کارها بر عقل و رأی خود اعتماد کند، خود را در خطر افکنده [24] ، گمراه شود [25] و آن که به رأی و اندیشه خود اکتفا کند هلاک شود. [26] .شورا از چنین جایگاهی برخوردار است و رسول خدا (ص) نه تنها خود مشورت می

کرد، بلکه توصیه می کرد و تأکید داشت که مسلمانان چنین کنند و به سیره او تأسی نمایند. علی (ع) گوید که چون پیامبر مرا به یمن اعزام می کرد وصایایی کرد، از جمله فرمود:«یا علی... ولاندَمَ من استشار.» [27] .ای علی... و آن که مشورت کند پشیمان نشود.هرگزکسی از استبداد رأی سود نبرده و کسی از مشورت کردن زیان ندیده است، و پیامبر حق بدرستی فرمود:«ما شقی قطّ عبد بمشوره ولا سعد باستغناء رأی.» [28] .هیچ بنده ای با مشورت کردن بدبخت نشد وهیچکس با بی نیاز دانستن خود از مشورت سعادت نیافت.مشورت باعث می شود که با بهره گیری از خرد دیگران، موارد خطا بهتر شناخته شده از فرو رفتن در آنها اجتناب شود.«من استقبل وجوه الاراء عرف مواقع الخطاء.» [29] .کسی که از افکار دیگران استقبال کند موارد خطا را می شناسد.برای پرهیز از اشتباه و جلوگیری از لغزش باید اندیشه ها و آرا را به هم زد تا از تضارب آنها آنچه راست و درست است ظهور کند:«اضربوا بعض الرأی ببعض یتولّد منه الصواب.» [30] .برخی از آرا را به برخی دیگر بزنید تا رؤی درست زاید و به دست آید بدین ترتیب است که پشیمانیها کاسته خواهد شد.مشورت ادراک و هشیاری دهد عقلها مر عقل را یاری دهد [31] .مشورت در کارها واجب شود تا پشیمانی در آخر کم بود [32] .مشورت کردن آن قدر نزد پیشوایان حق، اعتبار داشت که علی (ع) می فرمود: «اذا عزمت فاستشر.» [33] (هرگاه عزم کاری کنی مشورت کن) و رسول خدا (ص) می فرمود: «من أراد أمراً فشاور فیه و قضی، هدی لاَ رشدِ الامور.» [34] (هر کس تصمیم به

به اجرای کار گیرد و برای آن مشورت کند وانجام دهد، به بهترین راه دست یابد).سلامت تصمیم گیری ها و گرو مشورت است. جامعه ای که فاقد سنت مشورت است، در تب وتاب خود محوریها وخودسریها می سوزد و در عدم تعادل سیر می کند، و جامعه ای که در آن شورا یک اصل مسلم است و از اجزای ضروری حیات آن محسوب می شود،بهترین راه وکاملترین مسیر در برابرشان گشوده خواهد شد، همان طور که رسول حق (ص) فرمود:«ما تشاور قوم قط الا هدوا لارشد أمرهم.» [35] .هیچ قومی مشورت نکردند جز آنکه به بهترین امور هدایت یافتند.اصولاً مردمی که امور مهم خود را با مشورت یکدیگر انجام می دهند، کمتر گرفتار لغزش و پشیمانی می شوند و آنان که گرفتار خودرأیی و استبدادند، هر چند افراد فوق العاده ای باشند، غالباً در اشتباه به سر برده، موجب تنشهای اجتماعی - سیاسی می شوند. فقدان سنت مشورت در جامعه، شخصیت مردم را می کشد و رشد افکار را متوقف می سازد. چنین مردمی شایستگی زندگی حقیقی را از دست می دهند،آنها مرده های زنده اند؛ چنانکه در حدیث شریف نبوی به این حقیقت اشاره شده است:«اذا کان امراءکم خیارکم و أغنیاءکم سمحاء کم و أمرکم شوری بینکم فظهر الارض خیرکم من بطنها و اذا کان امراءکم شرارکم و اعتیاء کم بخلاء کم لم یکن أمرکم شوری بینکم فبطن الارض خیرلکم من ظهرها.» [36] .هنگامی که زمامداران شما نیکانتان وتوانگران شما سخاوتمندانتان باشند و کارهایتان به مشورت انجام شود، در این موقع روی زمین از زیر زمین برای شما بهتر است (شایسته زندگی وبقا هستید) ولی اگر زمامدارانتان بدان و توانگرانتان افراد بخیل باشند وکارهای به مشورت برگزار

نشود، در این صورت زیر زمین از روی آن برای شما بهتر است.ملاحظه می شود که در نظر پیامبر اکرم (ص) جامعه ای با رهبران خودسر و توانگران تنگ چشم و فاقد سنت مشورت، حق حیات ندارد. در نگاه پیامبر، شورا چنین جایگاهی دارد و از عناصر اصلی حیاتبخش جامعه هاست. از این رو، آن حضرت با وجود اینکه نیازی به مشورت نداشت، [37] برای زنده ساختن و زنده نگاه داشتن جامعه بیش از هر کس مشورت می کرد. چنین جایگاهی است که موجب فضیلت شورا واهمیت آن می شود مردمان بیدار وآگاه و اهل صلاح و سداد و رشد یافته، اهل مشورتند. در کلام الهی، در اهمیت، جایگاه و اعتبار آن آمده است:هر چیزیکه دارا شده اید برخورداری زندگانی دنیاست، وآنچه نزد خداست بهتر و پایدارتر است برای کسانی که ایمان آوردند و بر پروردگارشان توکل می کنند، و کسانی که از گناهان سهمگین و از کارهای بسیار زشت دوری می کنند و چون به خشم آیند درگذرند، و کسانی که دعوت پروردگارشان را اجابت نمودند و نماز را به پا داشتند و کارشان میانشان به شور است و از آنچه به آنان روزی دایم انفاق می کنند. وکسانی که چون تجاوز مسلحانه ای به آنان شود یکدیگر را در انتقام کشیدن یاری دهند. [38] .در این آیات مسأله شوری در کنار نماز و انفاق و به عنوان یک ویژگی اساسی از ویژگیهای انسانهای رشد یافته آمده است. علامه طباطبایی (ره) متذکر شده است که: در جمله «وأمرهم شوری بینهم» اشاره شده است که آنها مؤمنان اهل رشد و عمل به واقع هستند که دربه دست آوردن و استخراج رأی و نظر

صحیح دقت می کنند وبه صاحبان خرد مراجعه می کنند در نتیجه آیه شریفه از نظر معنا نزدیک به آیه «الذین یستمعون القول فیتبعون أحسنه» [39] است.» [40] .انسانهای رشد یافته و اهل ایمان کسانی هستند که کارهایشان با مشورت انجام می گیرد و داخل هیچکاری نمی شوند و دست به عملی نمی زنند مگر آنکه ابتدا مشورت کنند و این ویژگی از شدت تدبر و بیداری و هشیاری آنان در امور است. [41] .انسانهای کمال یافته به کاری پیش از مشورت اقدام نمی کنند زیرا بدرستی گفته شده است: «ما تشاورقوم الا و فقوا لاحسن ما یحضرهم.» [42] (هیچ قومی در کارهایشان با یکدیگر مشورت نکردند مگر آنکه به بهترین راههای موجود دست یافتند).انسانهای هدایت یافته با یکدیگر مشورت می کنند و استبداد رأی نمی ورزند زیرا از أنانیت وخودخواهی خارج شده اند و در طلب خیر و بیان آن به یکدیگر اعتماد دارند. [43] .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه