جوانان و داستان هایی از بحارالانوار صفحه 134

صفحه 134

حسین علیهماالسلام احترام می گذاری؟ آن دو بهتر از تو نیستند و پدرشان نیز بهتر از پدر تو نیست و اگر فاطمه علیهاالسلامدختر رسول خدا صلی الله علیه و آلهنبود، می گفتم که مادرت اسماءبنت عمیس  کمتر از او نیست. عبداللّه بن جعفر گفت: از گفتار معاویه خشمناک شدم، به گونه ای که نمی توانستم بر خود مسلط باشم. گفتم: شناخت تو نسبت به آن دو و پدر و مادرشان خیلی کم است. به خدا سوگند، آن دو بهتر از من هستند و پدر و مادرشان نیز از پدر و مادر من بهتر هستند؛ زیرا هنگامی که من کودکی بیش نبودم، رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره آن دو و پدرشان سخنی فرمود که به خاطر سپردم. معاویه گفت: در مجلس به جز حسن و حسین علیهماالسلامپسر جعفر [خودت]، ابن عباس و برادرش فضل کسی دیگر نیست؛ پس آن چه را که از پیامبرشنیدی، نقل کن. به خدا سوگند که تو دروغ گو نیستی. عبداللّه بن جعفر گفت: همانا آن سخن، بزرگ تر از آن است که گمان کرده ای. معاویه گفت: اگر چه بزرگ تر از کوه اُحُد باشد، باکی ندارم.

بحار، ج 44، ص 97، روایت 9، باب 20

105. داوری حجرالاسود برای تعیین امام

شیخ جعفربن نماء در کتاب احوال المختار از اَبی بُجَیْرْ (دانشمند اهوازی) که به امامت محمدبن حنفیّه (فرزند حضرت علی علیه السلام) معتقد بود، نقل کرده است که گفت: در سفر حج، امامم (محمدبن حنفیّه) را ملاقات کردم. نزد ایشان بودم که روزی نزد ایشان بودم که پسر جوانی به او رسید و سلام کرد. محمدبن حنفیّه برخاست و به پیشواز آن جوان رفت و پیشانی اش را بوسید و

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه