جوانان و داستان هایی از بحارالانوار صفحه 21

صفحه 21

ویژگی ها در همین گاو منحصر شود و آن فرزند، سودی فراوان به دست آورد. موسی گفت: ببینید که نتیجه احسان چگونه و تا چه اندازه به نیکوکار می رسد.

بحارالانوار، جلد 13، باب 9، صفحه 262، روایت 2

12. جوان و خودداری از نگاه به نامحرم

ابوحازم می گوید: زمانی که یکی از دختران شعیب به موسی گفت: پدرم از تو دعوت می کند تا مزد آب دادن به گوسفندان را به تو بپردازد، موسی این دعوت را نپسندید و خواست آن را رد کند. با این حال، چون آن سرزمین گذرگاه جانوران درنده بود، چاره ای نیافت و پی آن زن رفت. در این حال، باد لباس زن را به حرکت درمی آورد؛ به گونه ای که موسیدریافت او نمی تواند لباس خود را جمع و جور نگاه دارد. ازاین رو، آن حضرت دورتر از وی گام برمی داشت و گاهی چشم هایش را می بست. موسی پس از مدتی که دید این گونه نمی توان راه پیمود، به دختر شعیب فرمود: ای کنیز خدا ! از پشت سرم بیا و راه را با سخن گفتن به من نشان بده. هنگامی که موسی به خانه شعیب وارد شد، شعیب آماده خوردن شام بود. پس به موسی فرمود: ای جوان! بنشین و غذا بخور. موسی گفت: به خدا پناه می برم. شعیب فرمود: چرا چنین می گویی؛ مگر گرسنه نیستی؟ موسی گفت: آری، گرسنه ام، ولی می ترسم این غذا خوردن من در مقابل کمک به آن دو زن باشد، در حالی که من از خانواده و دودمانی هستم که کار خداپسندانه خود را با طلایی که تمام زمین را پر کرده باشد، معاوضه نمی کند. شعیب فرمود: ای جوان! به خدا

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه