جوانان و داستان هایی از بحارالانوار صفحه 41

صفحه 41

ابوطالب برادرزاده ات، عقیده ما را به تمسخر گرفت، خدایان ما را دشنام داد، جوانان ما را منحرف کرد و جماعت ما را پراکنده ساخت. اگر انگیزه او از این کار، نیازمندی و تهی دستی اوست، ما ثروت هنگفتی به او می دهیم تا غنی ترین مرد قریش باشد و اگر خواهان شهرت و مقام است، او را فرمانروای خود می کنیم. ابوطالب، پیامبر را از این مسئله آگاه کرد. آن حضرت فرمود: اگر خورشید را در دست راستم و ماه  را در دست چپم قرار دهند، آن را نمی پذیرم ولی یک سخن از من بپذیرند تا در پرتو آن بر عرب حکومت کنند و غیرعرب را پیرو خود کنند و در بهشت سرور ایشان باشند. ابوطالب سخن پیامبر را به آگاهی قریش رساند. قریش گفتند: ما حاضریم ده بار سخن تو را گوش کنیم رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: به یکتایی پروردگار و این که من فرستاده خداوند یکتا هستم، اعتراف کنید. قریش گفتند: سیصد و شصت خدا را رها کنیم و خدای یگانه را بپرستیم؟ خداوند سبحان، در این هنگام آیه های ذکر شده را فرو فرستاد.

بحارالانوار، جلد 18، باب 1، صفحه 182، روایت 12

27. مقام معنوی جوان بنی هاشمی (علی بن ابی طالب علیه السلام)

حسن بن سلیمان در کتاب محتضر نقل کرده است: سلمان فارسی گفت که پیامبر فرمود: وقتی مرا از آسمان دنیا بالا بردند، ناگهان به کاخی از نقره سفید داخل شدم که دو فرشته جلوی در آن بودند. گفتم: ای جبرئیل، از دو فرشته بپرس این کاخ از آن کیست؟ جبرئیل از آن ها پرسید. گفتند: مال جوانی از بنی هاشم است. وقتی به آسمان دوم رفتم، ناگهان به کاخی از طلای سرخ، بهتر از کاخ آسمان اول وارد شدم که دو فرشته حلوی درش بودند، گفتم: ای

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه