- دیباچه 1
- بخش اول:شورها و روح ها 6
- تفاوتی مهم در خواسته ها 6
- روح های بزرگ و روح های کوچک 9
- نشانه روح های بزرگ 12
- دلیل این تفاوت ها 18
- روح های بزرگ تر و ساحت های بیشتر 21
- یک یادآوری مهم 25
- ارزش گذاری خواسته ها 26
- جهت دهی به خواسته ها 28
- بخش دوم:جوانی و بالندگی روح 29
- اشاره 29
- ریزش ها و رویش ها 30
- «شور» یا «جنون» جوانی؟ 32
- ارزش جوانی 36
- اشاره 40
- مروری بر خواسته ها 42
- پاسخ هایی برای این پرسش 47
- اشاره 51
- 1. همتی به این بلندی و دنیایی به این کوچ کی! 54
- نگاهی ژرف تر 54
- 3. درد جان کاه بشری 59
- شعله های فرو خفته 65
- اشاره 80
- آغاز قصه دین 85
- 1. دین و بایدها و نبایدها 88
- 2. دین و خواسته ها 90
- 3. دین و دنیا 94
- 4. دین و آرامش گم شده 102
- 5. دین و ارزش آدمی 106
بچه ها را ناامید کند. به علاوه، خودش هم از اینکه بچه های محل تا این اندازه به او علاقه مند شده بودند (!) خوشحال بود.
او هم دلش می خواست؛ بدجوری هم وسوسه می شد، ولی غرورش اجازه نمی داد چنین خواهشی بکند. ناصر هم این را فهمیده بود.
آن روز، خود ناصر به او پیشنهاد کرد. و او که گویی مدت ها منتظر این لحظه بود، از جا پرید، ولی خیلی سریع خود را نگه داشت و خوشحالی بی حد خود را تا می توانست مخفی کرد.
ناصر که از حالت او خنده اش گرفته بود، بی آنکه در این باره چیزی بگوید، گفت: زود باش دیگه!
لحظاتی بعد، او سوار بر موتور، گویی بال و پر گشوده و در آسمان خدا پرواز می کند.
از آن روز به بعد تا مدت ها، تمام فکر و ذکر او، یک موتور، آن هم موتور دنده ای شده بود. او «از خدا فقط و فقط همین را می خواست».
* * *
شاید تو نیز در جاده ای خلوت، یا پشت چراغ قرمز، یا زیر آسمان پرستاره یا هر جای دیگر، دفتر خاطرات «خواسته های» خود را ورق زده باشی. اگر چنین باشد، تو هم به خوبی می توانی رد این «فقط»ها را تا آنچه اکنون به دست آورده ای، دنبال کنی و از همین راه، آنچه را پس از این خواهی خواست، پیش بینی کنی.
این نوشته، تأملی است در آنچه خواسته ایم و آنچه می خواهیم؛ همچنین تأملی در آنچه باید بخواهیم؛ تا به کجا انجامد!