- دیباچه 1
- تفاوتی مهم در خواسته ها 6
- بخش اول:شورها و روح ها 6
- روح های بزرگ و روح های کوچک 9
- نشانه روح های بزرگ 12
- دلیل این تفاوت ها 18
- روح های بزرگ تر و ساحت های بیشتر 21
- یک یادآوری مهم 25
- ارزش گذاری خواسته ها 26
- جهت دهی به خواسته ها 28
- اشاره 29
- بخش دوم:جوانی و بالندگی روح 29
- ریزش ها و رویش ها 30
- «شور» یا «جنون» جوانی؟ 32
- ارزش جوانی 36
- اشاره 40
- مروری بر خواسته ها 42
- پاسخ هایی برای این پرسش 47
- اشاره 51
- نگاهی ژرف تر 54
- 1. همتی به این بلندی و دنیایی به این کوچ کی! 54
- 3. درد جان کاه بشری 59
- شعله های فرو خفته 65
- اشاره 80
- آغاز قصه دین 85
- 1. دین و بایدها و نبایدها 88
- 2. دین و خواسته ها 90
- 3. دین و دنیا 94
- 4. دین و آرامش گم شده 102
- 5. دین و ارزش آدمی 106
می گریزد، دل نگران وضع و حال خویشتن است. در کنار خود نیز آسوده نیست و پیوسته در پی فایق آمدن بر این حال غربت و بیگانگی است.
چه استنباطی باید داشت از این بی قراری، این سائقه استعلا (= کشش درونی به سوی برتری جویی) یا آنچه _مارسل_، آن را غم دوری از هستی می خواند؟(1)
پس این دل دریایی کی و کجا ساحل امن و آسودگی خویش را خواهد یافت؟ آیا اصلاً چنین ساحلی هست یا هستی را سراب های گونه گون انباشته است؟
وی در ادامه، برای این کشش درونی به سوی برتری جویی، دو توجیه متفاوت را مطرح می کند. نخست آنکه:
آرزو و بی قراری آدمی شاهدی بر پوچی وجود و حیات است... ازاین رو، تنها عنوان درخور آدمی همان است که _سارتر_ ارائه کرده است: «آدمی، شور و شوقی بیهوده است!»(2)
و دیگر آنکه:
غم دوری از هستی، نشانه ای، نمونه ای و پیش درآمدی از مشارکت آدمی در نظامی سرمدی است که در آن نظام، مصیبت، دیگر قانون زندگی نیست و مرگ نیز سیطره ای ندارد.(3)
1- گابریل مارسل، ص 40، به نقل از: معارف اسلامی، ج 2، ص 14.
2- همان.
3- همان، ص 41.