- مقدمه 1
- پیشگفتار 5
- انتقاد از مقتل نویسان 9
- اشاره 11
- الحدیث 01 11
- ترجمه 12
- بیانات 12
- فائده 14
- تنبیه 18
- سر لطیف 19
- خاتمه 21
- اشاره 23
- بیانات 23
- الحدیث 02 23
- ترجمه 23
- ترجمه 26
- اشاره 26
- الحدیث 03 26
- بیانات 27
- تتمه مهمه 32
- ترجمه 35
- الحدیث 04 35
- اشاره 35
- بیان 36
- ترجمه 46
- اشاره 46
- الحدیث 05 46
- بیانات 47
- الحدیث 06 50
- اشاره 50
- بیانات 51
- ترجمه 51
- اشاره 57
- الحدیث 07 57
- ترجمه 58
- بیانات 58
- اشاره 61
- ترجمه 61
- الحدیث 08 61
- بیانات 62
- الحدیث 09 65
- ترجمه 65
- اشاره 65
- بیانات 66
- اشاره 87
- الحدیث 10 87
- ترجمه 87
- بیانات 87
- فائده 92
- تنبیه 93
- خاتمه 97
- فایده 98
- اشاره 100
- الحدیث 11 100
- ترجمه 100
- بیانات 101
- خاتمه 103
- الحدیث 12 107
- ترجمه 107
- اشاره 107
- بیانات 108
- اشاره 111
- الحدیث 13 111
- ترجمه 112
- بیانات 116
- تتمات 120
- اشاره 125
- الحدیث 14 125
- ترجمه 126
- بیانات 127
- بیانات 129
- ترجمه 129
- اشاره 129
- الحدیث 15 129
- ملخص مقال 132
- خاتمه 133
- فایده 134
- ترجمه 136
- الحدیث 16 136
- اشاره 136
- بیانات 137
- سر لطیف 139
- تبصره 140
- الحدیث 17 142
- بیانات 142
- ترجمه 142
- اشاره 142
- فایده 145
- اشاره 146
- ترجمه 146
- الحدیث 18 146
- بیانات 147
- اشاره 149
- الحدیث 19 149
- ترجمه 149
- بیانات 150
- فایده ی استطرادیه 152
- فائده عامه و نکته تامه 159
- اختتام کلام و دفع اوهام 168
- الحدیث 20 170
- ترجمه 170
- اشاره 170
- بیان 171
- اشاره 180
- الحدیث 21 180
- بیان 180
- ترجمه 180
- اشاره 184
- الحدیث 22 184
- ترجمه 185
- بیان 185
- الحدیث 23 187
- اشاره 187
- ترجمه 188
- بیانات 189
- بیانات 194
- ترجمه 194
- الحدیث 24 194
- اشاره 194
- بیانات 198
- الحدیث 25 198
- ترجمه 198
- اشاره 198
- ترجمه 204
- اشاره 204
- الحدیث 26 204
- بیانات 205
- تنبیه 208
- تکمله 211
- استطراد کلام و تتمیم مرام 211
- الحدیث 27 214
- ترجمه 214
- اشاره 214
- بیانات 215
- انتقام الهی 217
- الحدیث 28 219
- اشاره 219
- بیانات 219
- ترجمه 219
- اشاره 224
- الحدیث 29 224
- ترجمه 224
- بیانات 225
- فایده 226
- خاتمه 231
- بیانات 232
- ترجمه 232
- الحدیث 30 232
- اشاره 232
- بیانات 237
- اشاره 237
- ترجمه 237
- الحدیث 31 237
- خاتمه نافعه 240
- اشاره 243
- ترجمه 243
- بیانات 243
- الحدیث 32 243
- سر ایمانی 248
- الحدیث 33 252
- اشاره 252
- مثنوی 253
- خاتمه 254
- بیانات 256
- اشاره 256
- الحدیث 34 256
- الحدیث 35 263
- بیانات 263
- اشاره 263
- تتمه مهمه 266
- خاتمه 267
- تفسیر غریبه 270
- اشاره 270
- الحدیث 36 270
- تفسیر غرائبه 273
- تفسیر غرائبه 274
- فائده 277
- اشاره 279
- بیانات 279
- الحدیث 37 279
- التنبیه الثالث 283
- فایده 287
- الحدیث 38 289
- ترجمه 289
- اشاره 289
- بیانات 290
- سؤال و جواب 292
- خاتمه 294
- الحدیث 39 295
- بیان 295
- اشاره 295
- خاتمه 297
- اشاره 300
- بیانات 300
- الحدیث 40 300
- خاتمه 306
یحیی پیشکش فرستاده شد برای زن زشتکاری از زشتکارهای بنی اسرائیل. و در سخن سرودن مقاتل از زین العابدین است که زن پادشاه بنی اسرائیل پیر شد. خواست دختر خود را شوهر دهد به پادشاه. پس کنکاش خواست از یحیی پسر زکریا. او باز داشت او را از آن کار، و دانست آن زن آن را، پس آرایش کرد دختر خود را و فرستاد نزد پادشاه، و رفت و بازی کرد جلوی روی او. پادشاه به وی گفت: چه نیاز خواهی دهم؟ گفت، سر یحیی را. پادشاه گفت: نیازی جز این بخواه. گفت: جز آن نخواهم. و روش ایشان این بود که پادشاه هرگاه دروغ گوید از شاهی کنارش کنند. پسر سرگردان شد میانه ی پادشاهی و میانه ی کشتن یحیی که کدام را برگزیند؟ و کشت یحیی را و فرستاد سر او را برای آن زن در طشت زرین. و فرمان داده شد به زمین و گرفت آن زن را، و برگماشت خداوند بر آن گروه بخت نصر را که بینداخت برایشان فلاخن ها را و کارگر نمی شد. پس بیرون شد به سوی او پیرزنی از شهر و گفت: ای پادشاه! این شهر پیغمبران است. گشوده نشود مگر به آنچه من راه نمایم تو را به او. گفت: تو راست آنچه بخواهی. گفت: بریز برایشان پلید و ناپاک را. پس چنان کرد و گسیخته شد آن شهر و در آمد در آن شهر و گفت: پیرزن را نزد من آورید. چون آوردند، گفت: نیاز تو چیست؟ گفت: در این شهر خونی هست که می جوشد، کشتار کن تا این خون آرام گیرد. و چون هفتاد هزار تن گشت، آرام گرفت. پس گفت حسین پسر خود را: ای علی! به خدا سوگند که آرام نگیرد خون من تا برانگیزاند خدا مهدی را و بکشد بر خون من هفتاد هزار تن از مردمان دوروی ناگرویده ی نافرمان را.
بیانات
حالات حضرت حسین (ع) شباهت تمامی دارد با حضرت یحیی (ع). و امام صادق (ع) فرموده: زیارت کنید حسین را و جفا نکنید او را که او سیدالشهداء و سید جوانان بهشت و شبیه یحیی بن زکریاست. و در احادیث وارد شده که آنچه در امتهای گذشته واقع شده در این امت نیز واقع خواهد شد. و فقره ی اول حدیث ابن شهر آشوب و امین الاسلام طبرسی در مجمع البیان از سفیان بن عیینه از علی بن زید از سیدالساجدین (ع) روایت کرده. و تکرار حضرت سیدالشهداء (ع) ذکر یحیی بن زکریا را در اثنای راه کربلا اشاره به این معنی بوده که شهادت من در این امت مانند شهادت یحیی است در بنی اسرائیل. و مطابق است حالات حضرت سیدالشهداء (ع) با یحیی در اموری: