عرفان اسلامی جلد 8 صفحه 308

صفحه 308

1- 1)- فیض کاشانی.

قضاوت سید علی شوشتری

به داستان شگفت آور زیر عنایت کنید،شاید برای ما و شما جرقه ای باشد که از پرتو آن دل ما نورانی گردد و ما هم چون اولیای الهی به راه کمال و رشد،قدم گذاشته و به وادی قرب و وصال حرکت کنیم.

وجود مبارک سید علی شوشتری در شهر شوشتر عالمی بزرگ و مبسوط الید بود.

وقتی نزاعی دربارۀ یک قطعه ملک وقفی به حضورش آوردند،عده ای مدعی بودند که این ملک وقف نیست،در حالی که وقف نامۀ آن را در صندوقچه ای گذاشته و در محلی مخصوص که از هر چشمی دور بود دفن کرده بودند.و گروهی مدعی وقف بودند ولی سند و مدرکی در دست نداشتند،چند روز این مرد بزرگ الهی در حکم این واقعۀ مادی حیران و سرگردان بود و نمی دانست به کدام طرف حکم کند،طرفین دعوا هم اصرار داشتند مسئله با حکم سید پایان پذیرد.

رفت و آمد هر روز طرفین دعوا،برای سید ایجاد مشکل و ناراحتی کرده بود،تا روزی کسی به سوی خانۀ سید رفت و در زد،از افراد خانه به پشت در آمد و گفت:

کیستی ؟

آن مرد گفت:به آقا خبر بده مردی به نام ملا قلی جولا می خواهد شما را ببیند، درب را باز کردند،ملا قلی وارد خانه شد و به نزد سید رفت و گفت:

آمده ام به شما بگویم باید از اینجا سفر کرده و شوشتر را رها نموده به نجف بروی و در آنجا برای همیشه اقامت کنی و بدان که وقف نامۀ ملک مورد دعوا در صندوقچه ای در فلان مکان دفن است.

سید علی شوشتری،ملا قلی را تا آن وقت ندیده بود و او را به هیچ عنوان

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه