- اشاره 1
- انواع عبادت 6
- اشاره 8
- اول عباده معرفه 8
- 1-یک فقط عبادت – عبادت شاکرین 9
- عبادت المسنجین ( عبادت الحیا) 10
- 2-عباده المتحربین 10
- عبادت ذائق الحلاوه 10
- مرحله بالاتر عباده الحارفین 11
- عباده المجین 11
- رفیعی حق عبادت 13
- بندگی خدا 16
- الصحة والفراغ 20
- یا ابذر اغتنم خمساً قبل خمس شبابک قبل هرمک 20
- و فراغک قبل شغلک و حیاتک بعد موتک 21
- وغناکُ قبلَ فقرک 21
- یا اباذر ایّاک و التسویف باملک َ 22
- یا اباذر لو نظرت الی عجل مصیره لابغضت الامل و غروره 23
- اللهُمَ لا تَجعَلنی مِن المعادین ولا تُخرجنی مِن التقصیر 27
- القضاء منی 29
- الاجابةُ منی و الدعا منکم 29
- جعل الله حقوق العباده 33
- گنــــاه 48
- مقدمه اول 49
- مقدمه دوم 50
- مومن کیست ؟ 61
- ذکر مصیبت 76
- امام شناسی 77
- حیـــا 85
- ظهور وبروز حیا کجاست 88
- رب شوه ساعه اورت حزنا طویا 89
- چشم موضع حیا 89
- چشم موضع حیا 89
- بحث روایت اجتماعی 93
- مبارزه با آدتهای غلط رسمهای خرافی 96
- حیاهای منفی 96
- شکستن سنتهای غلط حیا ندارد 97
- تــــوکل 99
- توکل به خدا 100
- قسم دوم گریه 106
- گریه برامام حسین 108
- فضائل گریه برحسین 111
- گناه همسایه علامه مجلسی 112
- اشک برحسین علامه بحرالعلم 112
رفیعی حق عبادت
بحث این شبها موعظه ها و نصایح پیامبر اکرم به ابوذر غفاری که نصایح بسیار است خود اباذر نقل کرده در ربزه تبحید بود ابا اسود از یاران حضرت علی می گوید من خدمت اباذر رسیدم رسیدم و از او خواستم یکی از جریانهایی را که با پیامبر داشته برای من تعریف کند اباذر گفت اباذر ابااسودبنشین تا به تو عرض کنم تا ژیامبر به من چه فرموده پس این حدیث نقلش از ابالاسود دوئلی
ابالاسود از اصحاب پیغمبر نیست یعنی رسول خدا را ظاهرا ندیده از تابعین است اما اباذر از صحابه است از کسانی که مکرر رسول خدا را زیارت کرده
ابالاسود می گوید من نشستم و اباذر مفصل داستان خدمت پیامبر رسیدن و نصیحت هایی که پیامبر برای او فرموده بودند بیان کرد
من یک چند جمله پیرامون این دو شخصیت صحبت کنم هم ابولاسود هم اباذر برادران عزیز سروران مکرم هر کسی در این عالم یک ظرفیتی دارد اینکه یاد ما داده اند از خدا حتما اول ظرفیت می خواهد بعد مظروف. ظرفیت علم بدهد بعد علم ظرفیت تقوی بعد تقوی ظرفیت مال بعد مال چون اگر انسان ظریف نداشته باشد نمی تواند یک چیزی را بپذیرد اصحاب پیامبر اصحاب ائمه با هم یک دست و یک جور نبودند بعضی از آن ها از مرحله عالی معرفت بودند بعضی معرفتشان کمتر بود ابا اسود از کسانی که کنار امیرالمومنین در صفین جنگیده با دشمنان و آن قدر به حضرت علی علاقه دارد (که وقتی آقا به شهادت رسید مثل باران گریه می کرد) در رسای حضرت علی شعر سروده اشعارش در تاریخ ثبت شده در رسای حضرت علی مصیبت خوانده کنار امام حسن و امام حسین ایستاد به امام حسن عرض کرد پدر شما مصداق این آیه است و سلام علیک یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیا این آیه ای که پیرامون حضرت عیسی بن مریم آمده است ابو اسود دوئلی شخصیتی هست که وقتی در صفین ابوموسی دوئلی انتخاب شد برای حکمیت آمد خدمت امیر المومنین عرض کرد آقاجان آقاجان ابوموسی اشعری زود گول میخورد رای او ضعیف است آن ها زرنگ تر از این هستند که به رای ابوموسی به حرف او توجه کنند اجازه دهید من هم همراه او بروم شما شرط کنید بگویید من دو حکم می فرستم 1.ابوموسی ضمینه اش هم ابوالاسود آقا فرمودند مانعی ندارد من تو را بعنوان همراه ابوموسی می فرستم آقا اگر من بروم می دانم چه کنم نمی گذارم کار دست آنها بیفتد منتهی متاسفانه لشکر حضرت علی نپذیرفتند فریاد زدند شلوغ کردند خود آقا می فرمایند من شدم ماموم شما من امام شما نیستم دارید من را می برید نمی گذارید من شما را ببرم شما دارید من را هدایت می کنید به هر طرفی که می خواهید ماموم شما شده نه امام شما دارید خط می دهید آنقدر هم شرایط سخت شد که حضرت علی فرمود ابوالاسود برگرد بگذار ابوموسی خودش برود
نوشته اند بعد از آن فتنه هایی که پیش آمد و امیر المومنین به شهادت رسید
یک وقتی معاویه ابااسود را دید گفت ابااسود شنیدم تو کاندیدهای حکمیت بودی شنیدم تو هم بودی درسته بله خوب اگر بودی چه کار می کردی اگر بودم کاری می کردم که تو امروز سر حکومت نباشی (جسارت اینطور حرف زدن مقابل معاویه) می رفتم مهاجرین و انصار را جمع می کردم بیایند شهادت بدهند که بارها پیغمبر خدا بارها به فصل امیرالمومنین به الویت امیرالمومنین به برتر بودن امیرالمومنین اشاره کرد بارها به این نکته اشاره کرد معاویه بارها پیغمبر اسلام در مورد تو و معاویه مطالبی فرمودند اینها را می گفتم اگر قرار بود من حکم باشم معاویه گفت پس خوب شد که تو نبودی
این ابوالاسود است اینقدر عاشق علی هست حضرت او را بعنوان قاضی گذاشت بصره البته بعد هم آقا او را عزل کردند وقتی آمد پیش آقا یا ابالحسن من که هنوز کار را شروع نکرده بودم خیلی تازه آغاز شده بود چرا عزل کردید من را دستور شما بود من آمدم ولی اشکال کار من چی بود فرمود ابوالسود شنیدم صدایت را بر صدای ارباب رجوعت بالاتر می بری ان صوتک بلغنی الله اکبر چه حکومت داری دارد علی رئیس جمهورهای پر مدعای دنیا باید بیایند زانو بزنند در مقابل عدالت علی پیاده کرد
تو رفتی قاضی شدی در بصره به من خبر دادند صدایت را از صدای دو نفری که برای حل دعوا پیش تو می آیند بالا می بری تو به درد قضاوت نمی خوری قاضی باید در همه جنبه های زندگی عادل باشد و نکته قابل توجه اینکه اباالاسودی که علی برکنارش کرده اینقدر تابع امر حضرت هست که هیچ اعتراضی به حضرت نکرد
این آقا در زمانی که در زمان عثمان تبعید شد به دبزه در دبزه خدمت اباذر رسید حالا اباذر کی او هم معرفی می کنیم چون در این حدیث این دو شخصیت نقش کلیدی دارند ابااسود ناقل این حدیث است و مخاطب حدیث هم اباذر غفاری است