شرح وصیت پیامبر به اباذر صفحه 48

صفحه 48

ای ابوذر دوری کن از نسوین

و از زمان حال که داری کمال استفاده را ببر

ناگهان یک عالمی وارد شد به شاه آن زمان هم به علم و عالم خیلی اهمیت می دادند قفل انداخت آن طرف مقابل عالم او را کنار خودش نشاند سکاکی تا این صحنه را دیدگفت من هم باید بروم دنبال تحصیل علم همان روز آمد وارد حوزه شد به طلبه ها گفت من می خواهم طلبه بشوم طلبه ها مسخره اش کردند با این سن می خواهد طلبه شود گفتند ما یک جمله به تو می دهیم این جمله را برو حفظ کن اگر آمدی حفظش را آوردی فردا درست می دهیم و اگر نه معلوم می شود یک جمله فقهی به او دادند رفت مدرسه سنی ها بود پوست سگ نجس ابوحنیفه گفت اگر دباغی کنی پاک می شود این آمد خودش گفته بود 300 مرتبه خواندم تا حفظ شدم خیلی خوشحال که حفظ کردم شب خوابید صبح بیدار شد دید یادش رفته بالاخره اینقدر فکر کرد تا یادش آمد با خوشحالی رفت حوزه گفت یاد گرفتم بگو ببینم

پوست ابوحنیفه نجس سگ گفت اگر دباغی کنی پاک می شود

گرفتند یک کتکش زدند از مدرسه بیرونش کردند این بعد کتک گفت من باید عالم بشوم از این شهر رفت یک شهر دیگر در راه رفت سر چشمه آبی استراحت کند از آن بالا دید آبی روی سنگ چکید که در اثر ریختن آب سنگ جا برداشته گفت خوب من هرچه کودن باشم ذهن و حافظه ام از این سنگ سخت تر نیست ذهن من هم هرچه قرار باشد از این آب فرارتر نیست من باید عالم بشوم و شد سکاکی متخصص 14 علم ادبیات

به این می گویند استقامت

گنــــاه

اشاره

بحث ما این شبها در رابطه با نصایح و موعظه های پیامبر اکرم به اباذر غفاری بود عرض کردیم یک سلسله سفارشات نسبتاً مفضلی پیامبر با اباذر نموده که اینها هر فرازش یک دوره اخلاق و تقوث و خداشناسی است این مطالب را همه اش را ما فرصت نمی کنیم بحث کنیم کتاب شریف عین الحیات علامه مجلسی مفصل بیان کرده ما این شبها به صورت گزینشی هر شبی یک فرازی از این نصایح را خدمت شما برادران و خواهران تقدیم می نماییم.

امشب عرض من روی این جمله پیامبر است فرمودند: یا اباذر لا تنظر الی تقر اثم و لکن اُنظر من عصیته

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه