فضل طینت نور یا سخنی با عزاداران شیعه و شیعیان عزادار صفحه 69

صفحه 69

غذایی روبروی ایشان بود و سگی جلوی آن حضرت نشسته بود، حضرت به او فرمودند:

یا کَلْبُ، ما جَعَلَ اللَّهُ لَکَ مِنَ الْحَقِّ وَ الْحُرْمَهِ شَیْئاً، وَ إِنَّما نُطْعِمُکَ اسْتِحْیاءً مِنْ عَیْنَیْکَ، وَ إِنْ جاحَدَ وَ ... ؟ عِنْدَاللَّهِ شَرْماً لا مِنْکَ.

ای سگ، الله برای تو کم ترین حقّ و حرمتی قرار نداده است و به راستی که تنها به جهت شرم از دیدگانت، به تو غذا می دهیم، هرچند که انکار می کند و...؟ به جهت شرم از خداوند و نه از تو.(1)

سگ نزد امام حرمت ندارد...

عمرو بن واقد گوید: سینه هارون تنگ شد از بس که برتری موسی بن جعفر (امام کاظم علیه السّلام) برایش آشکار می شد و به او خبر می رسید که شیعیان به امامت ایشان معتقد هستند و در شب و روز، پنهانی با حضرت مراوده می کنند. از جهت خودش و نیز از جهت اغتشاش امر مملکتش، او را ترس فرا گرفت. فکر کرد که آن جناب را به زهر جفا شهید کند و فرمان داد، مقداری رطب برایش آوردند. مقداری از آن رطب را خورد. پس از آن، سینی طلب نمود و 20 رطب در آن سینی نهاد و رشته ای طلب نموده، آن رشته را به زهر آغشته کرد و در تک سوزنی داخل نمود. بعد از آن، یکی از آن بیست رطب را برداشت و این رشته را که به زهر آلوده بود، از آن رطب گذراند، تا جایی که یقین پیدا کرد که زهر در رطب تأثیر نموده است. دو مرتبه رشته را به زهر آلوده کرد و از رطب گذر داد تا چند مرتبه (چنین کرد)، پس از آن به خادم گفت: این سینی را نزد موسی بن جعفر علیهما السّلام می بری و به او می گویی «امیرالمؤمنین از این


1- العقد النّضید: ص46 ح33.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه