گناه گریزی صفحه 10

صفحه 10

که او نیز [قصد کشتن رفیقش را کرده بود و] اراده کشتن وی را کرده بود».(1)

در روایتی دیگر از _عاصم بن قتاده_ آمده است:

در قبیله ما [در شهر مدینه] مردی به نام _قزمان_ بود که نسبش به طور کامل روشن نبود و هرگاه از وی یاد می شد، رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمود: «او اهل دوزخ است.» چون جنگ احد پیش آمد، قزمان در دفاع از لشکر اسلام، شهامت عجیبی از خود نشان داد و به تنهایی تعدادی (هفت یا هشت تن) از مشرکان را به قتل رساند و سرانجام به شدت زخمی شد و همراهانش وی را به خانه های بنی ظفر بردند. مسلمانان به دیدارش رفتند و به وی گفتند: ای قزمان! به خدا امروز در راه خدا کوشش و فداکاری بسیاری کردی و او را به بهشت مژده دادند. قزمان گفت: به چه چیز مرا بشارت می دهید؟ به خدا سوگند، فداکاری من تنها برای دفاع از شرف فامیل و قبیله ام بود و اگر بدان دلیل نبود، هیچ گاه در جنگ شرکت نمی کردم. سرانجام قزمان که زخم هایش او را بسیار آزار می داد، تیری از تیردان خود بیرون آورد و رگش را برید و به زندگی اش پایان داد.(2)

حضرت علی علیه السلام در حدیثی بسیار زیبا می فرماید:

اَلرّاضِی بِفِعْلِ قَوْمٍ کَالدّاخِلِ فِیهِ مَعَهُمْ وَ عَلی کُلِّ داخِلٍ فِی باطِلٍ اِثْمانِ: اِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ وَ اِثْمُ الرِّضا بِهِ.(3)

کسی که از کار گروهی خشنود باشد، همانند کسی است که به آن کار دست زده و با آنان بوده است و کسی که دست به کار نادرستی زند، دو گناه مرتکب شده است؛ گناه انجام دادن آن کار و گناه خشنودی به آن کار.

در زیارت وارث نیز می خوانیم:

فَلَعَنَ اللّهُ اُمَّهً قَتَلَتْکَ وَ لَعَنَ اللّهُ اُمَّهً ظَلَمَتْکَ وَ لَعَنَ اللّهُ اُمَّهً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ.


1- [1] . جامع السعادات، ج 3، ص 163.
2- [2] . سیره ابن هشام، ج 2، ص 112.
3- [3] . نهج البلاغه، ص 1154.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه