گناه گریزی صفحه 199

صفحه 199

2. گناه و کیفر گناه کاران

سرنوشت قاتل

_ابوالفرج_، به نقل از _قاسم بن اصبغ بن نباته _روایت کرده است مردی از قبیله _بنی دارم_ را می شناختم که چهره ای زیبا و سفید داشت. پس از واقعه کربلا او را دیدم که چهره اش سیاه شده بود. به او گفتم: تو مردی خوش سیما و سفیدرو بودی. چه شد که چهره ات این گونه سیاه شده است؟ گفت: من جوانی از یاران حسین علیه السلام را در کربلا به قتل رساندم که در پیشانی اش آثار سجده دیده می شد. از آن روز تا کنون، آن جوان هر شب به بالینم می آید و گریبانم را  می گیرد و مرا به سوی دوزخ می کشاند و به دوزخم می افکند و من چنان در خواب از وحشت فریاد می کشم که تمام همسایگان صدایم را می شنوند. راوی می گوید: «جوانی که به دست این مرد کشته شده بود، عباس بن علی علیه السلامبود».(1)

سرنوشت حجاج

_دمیری _روایت کرده است _حجّاج_ در پایان عمر پس از قتل _سعید بن جبیر _در بستر بیماری افتاد و هرگاه خوابش می برد، سعید بن جبیر را می دید که نزدش آمده است و جامه او را محکم گرفته و می گوید: «ای دشمن خدا! به چه جرمی مرا کشتی؟» همین امر سبب شده بود او همواره وحشت زده از خواب بپرد . او همچنین نقل کرده است که حجاج هنگام مرگ، پیوسته بی هوش می شد و ناگهان به هوش می آمد و هر بار می گفت: «مالِیَ وَ سَعِیدَ بْنَ جُبَیْرٍ؛ مرا با سعید بن جبیر چه کار؟»(2)


1- [1] . کیفر گناه، ص 310؛ به نقل از ترجمه: مقاتل الطالبین، ص 120.
2- [2] . همان؛ به نقل از: دمیری، حیاه الحیوان، ج 2، ص 316.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه