شهد بندگی صفحه 136

صفحه 136

عطار نیشابوری

نقل است که حضرت داوود علیه السلام داخل غاری شد و در آنجا مردی دید مرده و پیش سرش لوحی که بر آن چنین نگاشته بود: «من فلان پادشاهم که مدت سلطنتم هزار سال به طول انجامید و هزار شهر بنا کردم و هزار لشکر شکست دادم. بعد از آن همه، کارم اینجا کشید که یک سبد درهم در برابر قرصی نان فرستادم، یافت نشد. سبدی جواهر فرستادم، یافت نشد. پس جواهرات نیک کوفتم و آرد کردم و از شدت گرسنگی خوردم و در دَم مردم».(1)

صحبت دنیا که تمنا کند

با که وفا کرد که با ما کند

بوی وفا نیست در این خاکدان

مغز امان نیست در این استخوان

دنیای مذموم و مجروح

آدمی را در زندگانیِ چند روزه از بهره مندی نعمت های دنیا و استفاده از آنچه نیازش را برطرف سازد، گریزی نیست؛ چرا که خداوند سبحان، وجود بشر را به آفریده های دنیایی نیازمند قرار داده و این نیازمندی و احتیاج، به خودی خود امری ناپسند و مذموم نیست که مقتضای طبیعت آدمی و جزء نیازهای ابتدایی اوست. بلکه آنچه نکوهش شده، کیفیت بهره وری از دنیاست، آن سان که هدف اصلیِ از آفرینش را از یاد آدمی برده، وی را از توجه به محبوب و گام نهادن در مسیر معرفت و جلب رضای او غافل سازد؛ چنان که سیره


1- نوادر، ص 307.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه