شهد بندگی صفحه 162

صفحه 162

عهد بست تا وی را بفریبد و از چشم مردمانش بیندازد. شب هنگام به محل عبادت وی رفت و از وی پناه خواست و بدین حیلت، به خانه عابد در آمد و به فریب عابد پرداخت. عابد بی درنگ دست در آتش فرو برد. زن پرسید: این چه کاری است که می کنی؟ جواب داد: خویش را در برابر هوای نفس مجازات می کنم. زن از مشاهده این وضع بی طاقت گردیده، از خانه خارج شد و فریاد برآورد: عابد را دریابید که خود را سوزانید.(1)

خویش را اول سزاوارش کنید

وانگهی جان در سر کارش کنید

یا به بیماری جان تن در دهید

یا حذر از چشم بیمارش کنید

گر نسازد با جفای دوست کس

با فراق او شبی یارش کنید

فیض کاشانی

جهاد نفس، جهاد اکبر

مجنون را گویند که وقتی سوار بر مرکبی به شوق دیدار لیلی روی به راه نهاد، چون چند قدمی برفتند، آن مرکب که زاده خویش در خانه بر جای گذاشته بود، روی به سوی منزل مجنون نهاد و چند گامی بازگشت و دوباره به سوی منزل لیلی روان شد. باری، این اتفاق تکرار می گشت و مجنون در آتش اشتیاق لیلی می سوخت، ولی مرکب وی که دل در گرو محبت فرزند داشت، میل بازگشت می کرد.


1- بحارالانوار، ج 14، ص 492.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه