شهد بندگی صفحه 184

صفحه 184

در گذر از خود ره بسیار نیست

هر که از این واقعه بویی نَبُرد

جز به صفت، صورِت دیوار نیست

عطار نیشابوری

محبت جاوید

چه خوش است دل سپردن به دلداری که جمال و زیبایی اش را پایانی نیست و شیفتگی و بی قراریِ محبوبی که دریای کرامتش را ساحلی نیست. شگفتا از معشوق بی نیازی که شیفتگی و علاقه اش به بندگان نیازمند و عاشقان مسکینش، افزون از محبت آنها بدوست. مگر نه آنکه حضرت دوست محبت خویش را به بندگان محتاج و فقیر خویش، مقدّم بر محبت آنان به خود معرفی کرده است، آنجا که فرموده: «یحبهم و یحبونه؛ او دوستشان دارد و آنان نیز وی را دوست می دارند». (مائده:54) بایزید بسطامی در اظهار شرم از محبت پروردگار به خویش گوید:

الهی! عجب نیست از آنکه من تو را دوست دارم و من بنده ای ضعیف و محتاجم. عجب آن است که تو مرا دوست داری و تو خداوندی و پادشاه و مستغنی.(1)

به راستی، خاک تیره را با پروردگار کریم چه نسبتی تواند بود. حیف باشد که آدمی بدو عشق نورزد و آن که مهر یار در دل ندارد، حقا که دچار خسارت ابدی خواهد شد که نزد اهل معرفت دردی جان گدازتر از درد بی دردی نیست.


1- برگ سبز، ص 56.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه