- سخن ناشر 1
- مفهوم فقه الحدیث 10
- ضرورت فقه الحدیث 11
- اشاره 12
- 1-توجه به نقش علم صرف و نحو 12
- مبانی فقه الحدیث 12
- پرسش ها 15
- پیشینه فقه الحدیث 16
- لغت شناسی 20
- اشاره 20
- 1-آشنایی با منابع علم لغت 20
- 2-توجه به اصل و ریشه لغت 22
- 3-توجه به حقیقت معنای لغت 23
- 5-توجه به اصطلاحات خاص روایت 26
- توجه به اسباب صدور حدیث 27
- توجه به سیاق در روایات 29
- توجه به احادیث معارض 30
- اشاره 30
- پرسش ها 32
- محمد بن یعقوب کلینی 33
- جهت مطالعه 33
- کلینی در نگاه عالمان 35
- مشایخ و شاگردان کلینی 36
- اشاره 38
- شیوه های گزارش اسناد در کافی 39
- دیدگاه ها در صحت روایات کافی 43
- تفاوت اصطلاح صحیح قدما با صحیح متأخران 44
- اشاره 48
- اشاره 48
- حدیث اول 48
- علت وجوب علم بر مسلمان 49
- اشاره 50
- حدیث دوم 50
- اهمیت علم 50
- ارزش پرسش 51
- آداب سؤال 51
- وظیفه مسئول 52
- حدیث سوم 53
- اشاره 53
- نکته ها 54
- نکته ها 57
- پرسش ها 58
- فعالیت کلاسی 59
- اشاره 59
- حدیث چهارم 59
- بصیرت دینی 60
- نکته ها 61
- اشاره 62
- نکته ها 62
- اشاره 63
- حدیث ششم 63
- نکته ها 64
- حدیث هفتم 64
- اشاره 64
- حدیث معارض 65
- حدیث اول 67
- حدیث دوم 70
- اشاره 70
- علم،بهره فراوان 72
- خزانه داران علوم الهی 73
- مراد از«اهل بیت» 73
- نقش اهل بیت علیهم السلام 75
- دلالت های حدیث 76
- فعالیت کلاسی 77
- حدیث سوم 79
- حدیث چهارم 81
- حدیث پنجم 84
- حدیث هفتم 87
- نکته ها 87
- اشاره 87
- حدیث هشتم 88
- اشاره 88
- نکته ها 89
- اشاره 93
- حدیث اول 93
- نکته ها 95
- حدیث سوم 97
- حدیث چهارم 98
- فعالیت کلاسی 100
- حدیث اول 101
- اشاره 101
- پاداش دانشجویان 102
- فرق عالم و عابد 103
- حدیث دوم 104
- نکته ها 104
- علما وارثان انبیا 104
- اشاره 104
- نکته ها 105
- حدیث سوم 107
- حدیث چهارم 108
- اشاره 108
- پاداش معلم هدایت گر 109
- گناه معلم ضلالت 110
- پرسش ها 113
- فعالیت کلاسی 114
- اشاره 115
- فضیلت طلب علم 115
- اشاره 115
- نکته ها 116
- اشاره 116
- مبغوض ترین بندگان 116
- محبوب ترین بندگان 117
- اشاره 117
- نکته ها 117
- نکته ها 118
- اشاره 118
- حدیث ششم 118
- پاداش تعلیم و تعلّم 119
- حدیث اول 120
- اشاره 120
- ویژگی های اهل علم 121
- اشاره 122
- حدیث دوم 122
- علمای واقعی 123
- نکته ها 123
- اشاره 124
- فقیه واقعی 125
- ویژگی های فقیه واقعی 125
- اشاره 125
- نکته ها 125
- 2-امان ندادن مردم از عذاب خدا 126
- 3-اجازه معصیت ندادن 127
- 4-رها نکردن قرآن 127
- علم همراه با تفهّم 128
- نکته ها 128
- قرائت همراه با تدبر 129
- عبادت همراه با تفکّر 130
- عبادت همراه با ورع 132
- پرسش ها 133
- فعالیت کلاسی 134
- حدیث چهارم 134
- حدیث پنجم 136
- اشاره 138
- حدیث اول 138
- صفات خدا 139
- ضرورت حجت خدا 140
- خالی نبودن زمین از حجت 143
- نشانه حجت خدا 144
- فعالیت کلاسی 145
- حدیث دوم 147
- فعالیت کلاسی 154
- حدیث سوم 155
- فعالیت کلاسی 162
- حدیث اول 163
- اشاره 163
- فلسفه آداب 166
- حدیث دوم 167
- اشاره 167
- نکته 168
- حدیث سوم 169
- حدیث چهارم 173
- اشاره 173
- فعالیت کلاسی 176
- پرسش ها 176
- حدیث پنجم 177
- اشاره 177
- نکته 185
- حدیث اول 187
- حدیث دوم 188
- حدیث سوم 190
- حدیث چهارم 192
- حدیث پنجم 197
- فعالیت کلاسی 199
- حدیث اول 201
- حدیث سوم 204
- حدیث چهارم 207
- حدیث پنجم 209
- اشاره 210
- حدیث ششم 210
- شرایط دوستی 211
- حدیث اول 215
- حدیث دوم 221
- حدیث چهارم 222
- حدیث پنجم 224
- حدیث ششم 225
«تاء»و به صیغه متکلم است و یا به سکون«تاء»و ضم«ضاء»و فعل مجهول است.
شرح:این حدیث شریف بیان دیگری در اهمیت تفقّه در دین است.حضرت اهمیت این امر را تا جایی دانسته که حتی اگر لازم باشد باید اصحاب را با ضرب تازیانه تنبیه کرد تا تفقه در دین داشته باشند،ازاین رو فرمود:«لوددت ان اصحابی ضُرِبت رُؤُسهم بالسیاط حتی یتفقّهوا؛آرزو داشتم که بر سر اصحابم با تازیانه زده شود تا آن که آنان تفقه در دین نمایند».
با توجه به بحث ادبی،معنای جمله این می شود:«دوست داشتم با تازیانه برسر اصحابم بزنم(یا دوست داشتم با تازیانه بر سر اصحابم زده شود)تا به تفقّه بپردازند».
نکته ها
1.با این که«سر»از اشرف اعضای انسان است و هنگام اجرای حدود هم از زدن بر سر نهی شده است،ولی با این حال حضرت می فرماید:دوست داشتم بر سر اصحابم بزنم(یا زده شود)تا تفقّه کنند.این امر دلالت بر مبالغه در اهمیت موضوع تفقّه در دین است.
2.از این حدیث استفاده می شود که اگر مردم معروفی را ترک کردند حاکم اسلامی باید آنان را وادار به انجام آن نماید،هر چند به وسیله تازیانه یا راه های دیگر تأدیب باشد.
حدیث هفتم
اشاره
عَلِی بْنُ مُحَمَّدٍ،عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیادٍ،عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی،عَمَّنْ رَوَاهُ،عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ علیه السلام قَالَ:قَالَ لَهُ رَجُلٌ:جُعِلْتُ فِدَاکَ،رَجُلٌ،عَرَفَ هَذَا الْأَمْرَ،لَزِمَ بَیتَهُ وَ لَمْ یتَعَرَّفْ إِلَی أَحَدٍ مِنْ إِخْوَانِهِ؟قَالَ:فَقَالَ:کَیفَ یتَفَقَّهُ هَذَا فِی دِینِهِ؟. (1)
1- (1) .کافی،ج1،ص31،ح9.