- پیشگفتار 1
- اشاره 1
- میراث علمی امام حسین 2
- سخت ترین دوران برای اهل بیت 2
- حکمت نامه امام حسین 4
- اشاره 6
- حکمت،در قرآن و حدیث 7
- اشاره 7
- اشاره 7
- اقسام حکمت 7
- 1.حکمت علمی 8
- 2.حکمت عملی 9
- 3.حکمت حقیقی 9
- فصل یکم:عقل 12
- الف سوره حمد 30
- د قَولُهُ: «وَ أَمّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ» 35
- د آیه «وَ أَمّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ» 36
- فصل یکم:شناخت خدا 44
- فصل یکم:امامت 118
- اشاره 200
- الف رؤیای امام درباره هلاکت معاویه 308
- ب رؤیای امام،هنگام خروج از مدینه 308
- ج رؤیای امام در راه کربلا 314
- د رؤیای امام،قبل از روز عاشورا 316
- فصل یکم:عبادت 332
- اشاره 426
- الف دعای امام،هنگام آغاز پیکار 442
- ب دعایی که به فرزندش آموخت 444
- د دعای امام،هنگام شهادت کودک خُردسالش 446
- و دعای امام،هنگام اصابت تیر به صورتش 448
- ز آخرین دعای امام 448
- الف امّ وَهْب 450
- ج سیف بن حارث و مالک بن عبد بن سُرَیع 452
309 . تاریخ الطبری به نقل از حارث بن کعب والبی،از امام زین العابدین علیه السلام:امام حسین علیه السلام،خطاب به یحیی بن سعید و عبد اللّه بن جعفر هنگامی که او را بر بیرون نرفتن،تشویق کردند فرمود:«من،خوابی دیدم که پیامبر خدا،در آن بود و در آن،فرمانی یافتم که بدان عمل می کنم؛به زیان من یا به سود من باشد».
به ایشان گفتند:چه خوابی بود؟
فرمود:«آن را برای کسی نگفته ام و نخواهم گفت تا خدایم را دیدار کنم».
ج رؤیای امام در راه کربلا
310 . مقتل الحسین علیه السلام،خوارزمی: امام حسین علیه السلام حرکت کرد و ظهر به اتّفاق یارانش در ثعلبیه فرود آمدند.امام علیه السلام سرش را[بر زمین]گذاشت و خوابش بُرد.سپس،گریان بیدار شد.فرزندش علی بن الحسین علیه السلام به ایشان گفت:ای پدر!چرا می گریی؟خدا چشمانت را گریان نکند!
امام علیه السلام به او فرمود:«پسر عزیزم!این،ساعتی است که رؤیا در آن،دروغ نیست.به تو می گویم که من،لحظه ای به خواب رفتم و دیدم که سواری با اسب بر بالای سرم ایستاد و گفت:ای حسین!شما شتاب می ورزید و مرگ هایتان هم شما را به سوی بهشت،سوق می دهد.پس دانستم که مرگمان را به ما خبر دادند».
پسرش(علی بن الحسین علیه السلام)به ایشان گفت:ای پدر!آیا ما بر حق نیستیم؟
فرمود:«چرا،ای پسر عزیزم!سوگند به کسی که بازگشت بندگان به سوی اوست[،چنین است]!».
سپس فرزندش علی به ایشان گفت:در این صورت،از مرگ باکی نداریم.
امام حسین علیه السلام به او فرمود:«پسر عزیزم!خدا تو را جزای خیری دهد که هیچ فرزندی را از جانب پدرش به سان آن،جزا نداده باشد».