دانستنیهای وهابیت صفحه 87

صفحه 87

اما چون یارای جنگ با عثمان را نداشتند، خودرا کنار کشیدند. عثمان به شیخ گفت که من متعرض قبر نمی شوم، شیخ خود کلنگ به دست گرفت و قبر را با زمین برابر کرد و این نخستین اقدام تخریبی پسر عبدالوهاب بود. پس از آن زنی نزد او آمد و به زنای محصنه اعتراف کرد، شیخ عقل وی را سنجید و او را سالم دید، آنگاه به زن گفت که شاید به زور به تو تجاوز شده است، زن دوباره نوعی اعتراف کرد که مجازات سنگسار شدن بر او ثابت می شد، شیخ دستور داد آن زن را سنگسار کردند (22).

خبر شیخ محمد و کارهای او به گوش سلیمان بن محمد بن عزیز حمیدی، امیر احساء و قطیف و توابع رسید، سلیمان نامه ای به عثمان حکمران شهر عیینه فرستاد و او را به قتل پسر عبدالوهاب فرمان داد واز مخالفت فرمانش برحذر داشت و گفت اگر این کار را انجام ندهی، خراجی که از احساء برای تو می فرستم، قطع خواهم کرد. خراج مزبور یکهزار و دویست سکه طلا و مقداری مواد غذائی و لباس بود.

چون نامه امیر احساء به عثمان رسید، قدرت مخالفت درخود ندید، شیخ را نزد خود خواند و گفت: ما طاقت جنگ با امیر احساء را نداریم، شیخ محمد پاسخ داد که اگر به یاری من بشتابی تمام نجد را مالک می شوی، اما عثمان از او اعراض کرد و گفت:

امیر احساء فرمان قتل تو را داده ولی از مروت بدور است که ما تو را در شهر خود به قتل برسانیم، هرچه زودتر از شهر ما بیرون رو، سپس سواری به نام «فرید ظفری » را

مامور ساخت تا شیخ را از عیینه بیرون راند (23).

پی نوشت ها

1- دائره المعارف فرید وجدی: ج 10، ص 871. مقاله صالح ابن دخیل نجدی - زرکلی، اعلام، ج 6، ص 257.

2- الدرر السنیه، زینی دحلان، ص 42 - زهاوی، الفجر الصادق، ص 17.

3- فتنه الوهابیه، ص 66.

4- تاریخ نجد آلوسی، ص 111 - احمد امین زعماء الاصلاح، ص 10 -زرکلی، ج 6، ص 257.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه