سلمان فارسی صفحه 17

صفحه 17

1 - در این روایت آمده که سلمان خود برای آزاد شدنش با مالک خود قرارداد بست و یاران رسول الله - صلی الله علیه و آله - برای پرداخت دین او با دادن نخل یاریش دادند و خود پیامبر با دادن طلا کمکش کرد . و این بر خلاف صریح قرارداد مکتوب مفادات سلمان است که در آن آمده رسول الله - صلی الله علیه و آله و سلم - خود همه فدیه سلمان را داد و او را خرید و آزاد کرد و ((ولاء))(43)او برای پیامبر اکرم و اهل بیت او گردید . و روایاتی دیگر که به خواست خدا به زودی آورده می شوند بر مفاد این مکتوب دلالت می کنند .

2 - این که سلمان در سال پنجم یا چهارم هجری آزاد شده باشد نیز مورد تردید است و پیشتر بعض آنچه بدین مطلب مربوط است گذشت و گفته شد که سلمان در سال اول هجری آزاد شده است .

3 - این که در این روایت ((ابن الشیخ )) تصریح شده به این که سلمان به رسول الله - صلی الله علیه و آله - اطلاع داد که به محض اسلام آوردن ، در زمان آمدن پیامبر - صلی الله علیه و آله - به مدینه خود شخصا با مالکش مکاتبه نموده است (44) . همچنین این که گفته شود صحابه ، پیامبر - صلی الله علیه و آله - را در اداء دینی که در رابطه با فدیه سلمان داشت یاری کردند سخن ناصحیح دیگری است ؛ زیرا اگر چنین بود باید

راوی بدان تصریح می کرد و پیامبر - صلی الله علیه و آله - برخلاف صریح روایت که در آن آمده است از صحابه خواست برادرشان سلمان را (در ادای دینش ) یاری کنند ، باید می فرمود : مرا یاری نمایید .

روایتی که قابل قبولتر است

شاید روایت پذیرفتنی تر روایتی باشد که می گوید : پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله - هسته های خرما را می نشاند و علی - علیه السلام - یاریش می داد و به صورت اعجازی ، هسته ها بلافاصله رشد کرده نخل می شدند و بار می دادند . چنانکه با جا ساختن مقدار چهل اوقیه طلا از سنگی که طلا شد(45) یا از طلایی که همانند تخم مرغ یا هسته خرما بود و باقی ماندن آن به حال خود ، معجزه دیگر آن حضرت ظاهر گشت .

درخت خرمایی که عمر غرس کرد

در پاره ای از منابع آمده است که عمر بن خطاب در غرس یک درخت خرما مشارکت کرد اما آن درخت خشک شد و پیامبر - صلی الله علیه و آله - آن را برکند و به دست خود غرس کرد پس به بار نشست (46) در روایتی دیگر آمده است درختی که خشک شد درختی بود که خود سلمان آن را غرس کرده بود (47) و ((عیاض )) از کسی اسم نبرده اگر چه غرس درخت توسط غیر سلمان را گفته است . (48) شاید نزد عمر یا سلمان شاخه تازه ای از درخت خرما بوده و خواسته است در نشاندن درخت برای سلمان مشارکت کند و آن را بر زمین نشانده . و محتمل است که هسته خرمایی را که در دسترس داشته نشانده باشد اما چون در روایات به غرس ((نخله )) تصریح شده نه ((هسته )) احتمال اول متعین می شود .

بعضی سعی کرده اند بین دو روایت مشارالیهما یعنی روایتی که می گوید عمر نخلی را که

خشک شد غرس کرد و روایتی که می گوید سلمان غرس کننده آن درخت بوده ، جمع کنند به این که : ((ممکن است عمر و سلمان مشترکا درخت خرمایی غرس کرده باشند که در این صورت غرس آن را هم به عمر می توان نسبت داد هم به سلمان )) . (49)یا به این بیان که : ((تواند چنین باشد که هر کدام از سلمان و عمر ، یکی قبل از دیگری آن نخل را کاشته باشند)) . (50)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه