سلمان فارسی صفحه 55

صفحه 55

شاید بتوان از این جواب رسول الله - صلی الله علیه و آله - استفاده کرد که سلمان ، بلال و صهیب نیز چون به زبان عربی سخن می گفته اند عرب هستند و بنابراین صحیح نبوده است که ((قیس بن مطاطیه )) در مقابل آنها به عرب بودن خود مباهات کند . پس پیامبر - صلی الله علیه و آله - ادعای برتر بودن عرب بر آنها را از این طریق ابطال نموده است که آنها را نیز عرب محسوب داشته چرا که به زبان عرب تکلم نموده است که آنها را نیز عرب محسوب داشته چرا که به زبان عرب تکلم می کنند . در جمله ((فمن تکلم بالعربیه . . . ))در کلام پیامبر - صلی الله علیه و آله - به این معنا اشاره شده است و از ((فاء)) تفریع که می توان گفت ظاهر در این معنا است استفاده می شود . (155)

3 - چگونه می توان تصور کرد که شخصی همچون سلمان با آن قدرت فهم ، دانش و دقت نظر ، دهها سال در بین جامعه عربی زندگی کند و زبان آنها را یاد نگیرد تا آن جا که از شدت ابهام ، کلامش

فهمیده نشود ؟ چنین امری بسیار عجیب است ! این از شدت فهم می تواند باشد یا از شدت کودنی ؟

4 - پیش از این گذشت که : موقع حفر خندق ، پیامبر - صلی الله علیه و آله - از خداوند سبحان خواست زبان سلمان را ولو به یک بیت شعر بگشاید و خدا زبان او را به گفتن سه بیت شعر گشود . (156)

5 - در ضمن حدیثی راجع به اسلام آوردن سلمان - رضوان الله تعالی علیه - می بینیم آمده است : جبرئیل در دهان سلمان آب دهان انداخت پس از آن سلمان به عربی فصیح سخن گفت . (157)

چنانکه ابن قتیبه گفته است : سلمان نامه ها ، خطابه ها و سخنانی دارد که مورخان و محدثان از او نقل کرده اند و در حد اعلای فصاحت و بلاغت هستند(158) و همین به تنهایی در رد مدعای ابوعثمان و غیر او کافی است . اما این روایت که ((محاملی ))از ((ابوسلیمان ))نقل کرده که گفته است : موقعی که سلمان فارسی به ((مدائن ))آمد ما نزد او رفتیم تا قرآن قرائت کنیم (یاد بگیریم ) سلمان گفت : ((قرآن عربی است آن را نزد مردی عرب بخوانید)) . آنگاه زید (زید بن صوحان ) بر ما قرائت قرآن می کرد و چون غلط می خواند سلمان اشکال او را می گفت و تصحیح می کرد . (159)

این روایت با آنچه که ما می گوییم منافات ندارد ؛ زیرا فصاحت سلمان مستلزم این نیست که لهجه او نیز کاملا لهجه عربی بوده بلکه شاید کمی لهجه

فارسی در تکلم او باقی بوده و نمی بایست متعلمان قرآن حتی در آن حد اندک با آن لهجه آموزش ببینند . بعلاوه همین که آنها نزد سلمان آمده از او تقاضا کردند قرآن برای آنها بیاموزند دلیل روشنی است بر این که آنها او را شایسته این کار می شناخته اند و در او اعجمیتی به آن اندازه که مانع از این امر باشد سراغ نداشته اند . ما معتقدیم سبب و منشاء ایراد این وصف و اتهام به سلمان ، عمر بن خطاب بوده است چرا که او بوده که به منظور کاستن از شخصیت سلمان و پایین آوردن منزلت او - رحمه الله - به او می گفت : ((طمطمانی ))(160) (کسی که به فصاحت و خوبی سخن نمی گوید) . و شاید سلمان لکنت زبانی داشته اما این لکنت - به ادله ای که گفتیم - در حد ابهام در کلام و اعجمیت نبوده است .

کینه کور

ما وقتی می بینیم خاورشناسان ، دین ما را به باد طعن و انتقاد می گیرند و به مقدسات ما حمله می کنند و در بدیهی ترین بدیهیات اسلام و روشنترین آنها نزد عقل و عمیقترین آنها در فطرت ، تردید و تشکیک می کنند چندان تعجب نمی کنیم . چرا که دانسته ایم آنها دشمنان کینه توز ، طمعکار و استعمارگری هستند که تمام قوا و امکانات خود را در جهت نابودی ما ، در اختیار گرفتن سرنوشت ما ، بازی با مقدساتمان و استهزادی ارزشها و الگوهای ما به کار می گیرند . این دشمن استعمارگر برای تحقق بخشیدن به اهداف شرورانه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه