کرامات العباسیه علیه السلام معجزات ابالفضل العباس علیه السلام بعد از شهادت صفحه 186

صفحه 186

درد شکم

خانمی برای این حقیر در نامه ای نوشتند: سالی که (حضرت آیت الله (حاج سیدمحمد باقر ابطحی ) (امامزاده سید محمد(ع )) را می ساختند. در خرّمی زندگی می کردیم و پدرم از شفیتگان به (اهل بیت عصمت (علیهم السلام )) و (آیه الله ابطحی ) بود و در برنامه ها مساعدت به مستمندان و خانه سازی و حمام و مسجد و درمانگاه سازی های ایشان کمک می کرد. شوهرم خدمت (آیه الله ابطحی ) رسید، عرض کرد: سنگ سر درب (امام زاده سید محمد(ع )) را من می دهم و متاسفانه موفق نشد که سنگ را تقدیم کند، همان سال شوهرم مبتلا به درد شکم شد و بسیار رنج می برد.

ماه محرم رسید، شبها در مجالس روضه خوانی شرکت می کردم و (برای شفای شوهرم متوسل به اهل بیت (علیهم السلام ) می شدم ) و وضع مالی خوبی نداشتیم . شب هفتم محرم شد، در خواب دیدم وارد حرم (سید محمد(ع ) از نواده های (حضرت اباالفضل (ع )) شدم آیت الله (حاج سید محمد باقر ابطحی ) در کنار ضریح (سید محمد(ع )) بودند و سفره ای کرباسی یزدی جلوی ایشان گسترده بود و مقداری نان و انگور و انار و گوجه در سفره بود.

به من تعارف کردند و فرمودند: بنشین بخور ناراحت نباش گرچه شوهرت سنگی را که نذر کرده بود برای (سید محمد(ع ))، نداد

و لیکن شوهرت حالش خوب می شود. یک مرتبه از خواب بیدار شدم و خواب را برای شوهرم تعریف کردم ،

ایشان (نذری برای (حضرت اباالفضل (ع ) کرد، ناراحتی شکمش خوب شد)، چند سال گذشت از خرّمی به ده بید منتقل شدیم ، خانه بسیار بزرگی ساختیم ، وضع مالی خوبی پیدا کردیم ، نذری را که برای (حضرت اباالفضل (ع )) کردیم توسعه دادیم . سالی بعضی از افراد گفتند: این نذر سنگین است و مشکلات دارد، نذر را به مسجد بدهید،

پول او را به مسجد دادیم طولی نکشید درد شکم عود کرد، پشیمان شدیم باز نذر را در منزل عملی ساختیم ناراحتی شکم درد برطرف شد و وضع زندگی ما حالت طبیعی پیدا کرد.(139)

مرا می خواهد آیا دستهایش ؟

که باشم علقمه با دستهایش

چگونه نشکند پشت برادر

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه