داستانهایی از علاقه مندان و شیفتگان علم صفحه 6

صفحه 6

مدّتی بود شوق کعبه و بازگشت به زنگی ساده بر او غلبه کرد و با درویشان سفر کرد و مدّتی در عراق و

شام و مصر و بیت المقدّس می گشت و در سفر به خدمت دانشمندان می رسید.

سپس می گوید: در زمانی که در عالم ظاهر و باطن سرآمد روزگار بود از مصر می آمد و جامه جهان گردان به تن داشت و خویشتن را پنهان می کرد و فروتنی می نمود، از او خواستم که چیزی از وی آموزم ، گفت :

به شرط آنکه نهفته بماند و هندسه و هیئت را بر او خواندم و سپس به شام و از آنجا به ایران رفت و چون به دمشق رسید در محلّه (خراب ) در سرای یکی از بازرگانان بزرگ فرود آمد و (حافظ حسین کربلائی قزوینی ) ساکن دمشق مؤ لف روضات نزد او رفت و شعر خود را بروی خواند.

شیخ میل دیدار (حسین بورینی ) را داشت و آن بازرگان وی را به خانه خود خواند عدّه زیادی از دانشمندان شهر را در آن مهمانی دعوت کرد و شیخ بهائی در آن مجلس لباس جهانگردان پوشیده بود و بر بلای مجلس نشسته و همه او را گرامی می داشتند و به او احترام می گذاشتند و بورینی که وی را نمی شناخت از او به شگفت آمد و چون پی به دانش او برد بزرگش داشت و شیخ بهائی از او خواست که آمدنش را پنهان دارد و از آنجا به حلب رفت .

(صاحب سلافه العصر) گوید: که سی سال سیاحت کرد و به دیدار دانشمندان بسیار رسید و سپس به ایران بازگشت و به تاءلیف کتب پرداخت و آوازه اش در جهان پیچید و علماء از هردیار نزد وی آمدند.

خود شیخ بهائی در کتاب

کشکول در مورد سفرهای خود اشاراتی کرده : در قحطی سال 988 هجری قمری در شهر تبریز و دیگر بار در ماه صفر سال 993 هجری قمری در تبریز بوده و در ماه ذی القعده سال 1007 هجری قمری در شهر مشهد و در ماه محرّم سال 1008 هجری قمری در حال بازگشت از سفر مشهد بوده است و چندی در کاشان و نیز مدتی را در هرات گذرانیده و در اشعار خود از اوضاع هرات توصیف کرده .(5)

آقا جمال خوانساری وتحصیل علم

سالی (ملا محسن فیض ) در سفر زیارت (بیت اللّه الحرام ) در شهر اصفهان بر آقا (سید حسین خوانساری ) وارد شد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه