داستانهایی از فقرایی که عالم شدند صفحه 18

صفحه 18

سید شریف و پسر کله پز

در ایامی که (سید شریف) در اصفهان درس می خواند بسیار فقیر بود .

کله پزی پسر خود را نزد او برد که سید برایش درس بگوید و قرار گذاشت که هر روز یک عدد کله گوسفند به سید شریف بدهد پس سید برایش امثله و صرف میر و صغرا و کبرا و شرح کیپارا نوشت . (24)

مرحوم فاضل تونی و عسرت زندگی در ایام طلبگی

مرحوم (فاضل تونی) فرمودند : سالی در (مشهد) مقدس مشغول تحصیل بودم ، در ماه مبارک رمضان آن سال فقط سه سحر توانستم با نان و ماست سحری بخورم و بقیه را در اثر تنگدستی با نان و پیاز گذراندم ولی صفای باطن ولذت معنوی و روحی را در همان سال یافتم . (25)

مرحوم شهید ثالث و عسرت زندگی در ایام طلبگی

مرحوم (شهید ثالث) فرموده است : زمانی که در اصفهان به تحصیل علوم دینی اشتغال داشتم بسیار تهیدست بودم به گونه ای که بعضی از اوقات بی غذا بر من می گذشت و بعضی از اوقات به پوست خربزه ای که مردم دور می ریختند به جای غذا اکتفا می کردم . چند وقتی گذشت که تهیه غذا برایم مقدور نشد تا اینکه مقدار کمی پول برای انجام نماز وحشت به من دادند ، آن را به بازار بردم که چیزی ارزان قیمت خریداری نمایم که جلوی گرسنگی را بگیرد ، دیدم کسی می گوید : خربزه له و فرو رفته یک من به دو پول آن را مناسب تر دیده خریدم و به منزل بردم چون بریدم دیدم در میان آن جز تخم و آب چیزی نیست . به نزد فروشنده بردم که پولم را پس بگیرم آن مرد گفت : منکه گفتم خربزه له و فرو رفت و این خربزه مصداق همان سخن من است پس با دست خالی برگشتم . (26)

مرحوم کاشف الغطاء

مرحوم (کاشف الغطاء) در آغاز تحصیل بسیار به سختی می گذراند تا امور تحصیلش را اداره کند و بالاخره چنین زحمتی را بر خود هموار ساخت تا به آن پایه از علم و دانش رسید که خود فرموده است (کنت جعیفرا فصرت جعفرا ثم الشیخ جعفر ثم شیخ العراق ثم شیخ مشایخ المسلمین علی الاطلاق) .

وکتاب معروف او کشف الغطاء است . که مرحوم شیخ انصاری می فرموده : کسی که قواعد اصولیه آن کتاب را متقن بسازد مجتهد مسلم است و خود او می فرموده است اگر تمام کتب فقهیه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه