داستانهائی از زندگی علماء صفحه 32

صفحه 32

عرض کردم : چهل سال است از شما تقاضا نموده ام که یک نماز با شما بخوانم . استدعا می کنم بفرمایید نماز را شروع کنید .

با تبسّم ملیحی فرمودند : یک سال دیگر هم روی آن چهل سال !

بالاخره دیدم ایشان بر جای خود محکم نشسته و منتظر من هستند .

عرض کردم : بنده مطیع شما هستم . اگر امر بفرمایید اطاعت می کنم .

فرمودند : امر که چه ، عرض می کنم .

برخاستم و نماز مغرب را به جای آوردم و بعد از چهل سال علاوه

بر آن که نتوانستم یک نماز به ایشان اقتدا کنم در چنین دامی هم افتادم که استاد به من اقتدا فرمایند .

خدا می داند که تواضع و فروتنی ایشان ، سنگ و جماد را هم از شدّت خجالت ذوب می کرد . ( 25 )

مجسّمه تقوی

یکی از دوستان نقل می کرد که : شخصی را دیدم از علاّمه طباطبایی یک مسئله ساده و پیش پا افتاده را مربوط به غسل سؤ ال کرد .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه