داستانهائی از زندگی علماء صفحه 49

صفحه 49

توجّه امام به نماز شب

مرحوم حجه الاسلام والمسلمین حاج سیّد احمد آقا خمینی می گفت :

وقتی که از عراق می خواستیم به کویت برویم بدلیل ممانعت برگشتیم .

از ساعت پنج صبح برای اینکه کسی در نجف خبردار نشود بین الطّلوئین حرکت کردیم به سوی کویت .

در مرز کویت ما را راه ندادند . ما برگشتیم به مرز عراق .

ترین وجه با امام برخورد کردند . حتّی یک اتاق که امام در آنجا استراحت بکند به ما ندارند . سرانجام امام عبایشان را انداختند در کنار یک اتاق مخروبه که آنجا بود و دراز کشیدند . ساعت یازده دوزاده شب بود که از بغداد گفتند : به بصره برگردید . ما به بصره برگشتیم . ساعت یک یا یک و نیم بعد از نیمه شب به شهر بصره رسیدیم . یک ساعتی

طول کشید تا مقدّمات کار را انجام بدهیم .

بالاخره ساعت دو بود که امام خوابیدند .

طولی نکشید که من یک مرتبه دیدم زنگ ساعت به صدا درآمد . وقتی ساعت را نگاه کردم دیدم ساعت چهار نیمه شب است و امام برای نماز شب بلند شدند .

یک پیرمرد که از ساعت پنج صبح تا دو بعد از نصف شب نخوابیده وقتی می خوابد یادش می ماند ساعت را کوک کند که برای نماز شب بیدار شود . ( 39 )

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه