داستانهائی از زندگی علماء صفحه 5

صفحه 5

شیطان در کمین است

یکی از شاگردان مرحوم شیخ انصاری چنین می گوید : در زمانی که در نجف در محضر شیخ به تحصیل علوم اسلامی اشتغال داشتم یک شب شیطان را در خواب دیدم که بندها و طنابهای متعدّدی در دست داشت . از شیطان پرسیدم : این بندها برای چیست ؟ پاسخ داد : اینها را به گردن مردم می افکنم و آنها را به سوی خویش می کشانم و به دام می اندازم . روز گذشته یکی از این طنابهای محکم را به گردن شیخ مرتضی انصاری انداختم و او را از اتاقش تا اواسط کوچه ای که منزل شیخ در آنجا قرار دارد کشیدم ولی افسوس که علیرغم تلاشهای زیادم شیخ از قید رها شد و رفت .

وقتی از خواب بیدار شدم در تعبیر آن به فکر فرو رفتم . پیش خود گفتم : خوب است تعبیر این رؤ یا را از خود شیخ بپرسم . از این رو به حضور معظم له مشرّف شده و ماجرای خواب خود را تعریف کردم .

شیخ فرمود : آن ملعون ( شیطان ) دیروز می خواست مرا فریب دهد ولی به لطف پروردگار از دامش گریختم .

ین قرار بود که دیروز من پولی نداشتم و اتّفاقاً چیزی در منزل لازم شد که باید آنرا تهیّه می کردم . با خود گفتم : یک ریال از مال امام زمان ( عج ) در نزدم موجود است و هنوز وقت مصرفش فرا نرسیده است . آنرا به عنوان قرض برمی دارم و انشاءاللّه

بعداً ادا می کنم . یک ریال را برداشتم و از منزل خارج شدم . همین که خواستم جنس مورد احتیاج را خریداری کنم با خود گفتم : از کجا معلوم که من بتوانم این قرض را بعداً ادا کنم ؟

در همین اندیشه و تردید بودم که ناگهان تصمیم قطعی گرفته و از خرید آن جنس صرف نظر نمودم و به منزل بازگشتم و آن یک ریال را سرجای خود گذاشتم . ( 2 )

نوری در ظلمت

آیت اللّه حاج شیخ عبّاس قوچانی ، وصیّ مرحوم آیه اللّه حاج میرزا علی آقای قاضی ( ره ) می گوید : آیت اللّه العظمی حاج شیخ محمّد تقی بهجت فومنی ( دامت برکاته ) در دورانی که در عتبات حضور داشتند بسیار به مسجد مقدّس سهله می رفتند و شبها تا به صبح بیتوته می نمودند و در حال تهجّد وعبادت بسر می بردند . یک شب که بسیار تاریک بود و چراغی هم در مسجد روشن نبود در میانه شب احتیاج به تجدید وضو پیدا کردند و به این جهت به ناچار از مسجد خارج شده و به سمت محلّ وضوخانه که در قسمت شرقی بیرون مسجد قرار داشت حرکت کردند . در بین راه مختصر خوفی به جهت ظلمت محض و تنهایی در ایشان پیدا می شود . به مجرّد این خوف ، یک مرتبه نوری همچون چراغ در پیشاپیش ایشان پدیدار شد که با ایشان حرکت می کرد .

آقا با این نور به محلّ وضوخانه رفتند . تطهیر کرده و وضو گرفتند و سپس به جای خود یعنی مسجد سهله حرکت کردند و در همه این

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه