داستانهائی از زندگی علماء صفحه 63

صفحه 63

دلم شکست و گریه شدیدی سر دادم .

وقتی به خودم آمدم متوجّه شدم که او ( هم سلّولم که کمونیست بود ) نیز فطرتش بیدار شده و سرش را به سجده روی خاک گذاشته است . )

در اینجا بیاد آن زن بدکاره ای افتادم که هارون الرّشید ( لعنه اللّه علیه ) بخاطر اذیّت و آزار باب الحوائج حضرت موسی بن جعفر علیه السلام به سلّول آن آقا برده بود و پس از ساعتی که در سلّول را گشودند دیدند همین طور که امام هفتم علیه السلام سر به سجده گذاشته و می گوید :

سُبُّوحٌ ، قُدُّوسٌ ، رَبُّ المَلائرکَهِ وَ الرَّوح ( 52 ) ، آن زن نیز سرش را به سجده گذاشته و هم ذکر و هم ناله با امام علیه السلام شده است !

ای کاش در صحرای سینا بودم

مرحوم آیه اللّه میرزا جواد تهرانی مجسّمه ای از

اسلام و تشیّع بود ، هیچگاه تنها به یک زمینه از دین و مذهب منحصر نبود .

او وظیفه و تکلیف الهی خود را فراگیری و تدریس علوم دینی جستجو می کرد و هم حضور در جامعه و تلاش در رساندن مفاهیم والا و چند بعدی اسلام به زوایای مختلف اجتماع تا بدین حد که به هنگام جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل روزی در درس تفسیر گریست و فرمود :

ای کاش در صحرای سینا بودم و کفشهای سربازهای مصری را جفت می کردم . او در طول نهضت از پیشگامان نهضت بود و پس از پیروزی نیز از بارزترین چهره های حامی انقلاب بود .

حضور مکرّر او در جبهه های جنگ و حتّی تیراندازی وی در صحنه نبرد و زدن خمپاره توسّط ایشان را همراهان و رزمندگان هیچگاه از یاد نمی برند . ( 53 )

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه