داستانهائی از زندگی علماء صفحه 83

صفحه 83

حدیث روضه نگویم گل بهشت نبویم

جمال حور نجویم دوان به سوی تو باشم

می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان

مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم ( 73 )

صحنه ای که کوه را آب می کرد

شب اوّل دفن مرحوم حاج آقا مصطفی ، امام رحمه الله علیه به منزل او می رود تا به عروسش تسلیّت بگوید .

وقتی از دری وارد شدند که همیشه آقا مصطفی از آن در به استقبال و پیشواز امام می آمد عروسشان ( دختر مرحوم آیه اللّه حاج شیخ مرتضی حائری یزدی ) خود را به دامان ایشان انداخت و گفت : چکار کنم ؟ کجاست مصطفی ؟

این صحنه کوه را آب می کرد امّا امام بااستقامت ویژه خود اشکی نریختند و با حالتی استوار خطاب به عروس و نوه هایشان فرمودند : صبر کنید ! به

خاطر خدا صبر کنید ! مصطفی امانتی بود و از دستمان رفت . ( 74 )

اقتداء ملائکه به اذان گویان و اقامه گویان در نماز

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه