داستانهائی از زندگی علماء صفحه 95

صفحه 95

روح اللّه واقعاً روح اللّه است . نشد یک روز ببینم که ایشان بعد از بسم اللّه در درس حاضر شود . همیشه پیش از آنکه بسم اللّه درس را بگویم حاضر بوده است . ( 83 )

حاضر جوابی

در کتاب قصص العلماء نقل شده است :

وقتی مادر هلاکوخان مغول از دنیا رفت عالمی از آخوندهای دربار روی رشک و حسد به هلاکوخان گفت :

در قبر ، نکیر و منکر از اعتقادات و اعمال سؤ ال می کنند و مادر شما بی سواد است و سررشته ای از جواب دادن ندارد . خوب است که خواجه نصیرالدّین طوسی را در قبر همراه او کنی که بجای مادرت جواب نکیر و منکر را بگوید !

جه نصیر که حیله و ترفند آن عالم دربار را یافته بود فوراً به هلاکوخان گفت : ایشان راست می گوید : امّا سؤ ال نکیر و منکر برای همه است و از شما هم سؤ ال می شود . خوب است مرا برای قبر خود نگه دارید و این عالم را همراه مادر خود در قبر کنید تا به سؤ الات جواب گوید ! پس هلاکوخان مغول آن عالم را همراه مادر در قبر کرد ! ! ! ( 84 )

یک عمر با فقر

بازرگانان و تجّار بغداد مبلغ فراوانی از اموال حلال خود را به شیخ انصاری ( ره ) اختصاص دادند و کسی را به خدمت ایشان به نجف فرستادند .

طریق او پیغام دادند : این مبلغ از وجوه ، خمس و زکات و مظالم عباد و . . . نیست تا شما اشکال کنید و در صرف آن برای خود امساک و پرهیز نمایید ، بلکه از حلال اموال خود ما می باشد . می خواهیم به شما این مبلغ را هدیه کنیم تا در این سنّ پیری در وسعت باشید و به عسرت و سختی روزگار نگذرانید .

ولی علی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه