داستانهایی از مقامات مردان خدا صفحه 14

صفحه 14

( 19 ) ( شفای مریض )

جناب آقای ایمانی نقل فرمودند که :

جناب ( حسین آقا مژده ) ( عمه زاده آقای ایمانی ) سلمه الله با والده اش هر دو سخت مریض و مشرف به موت شدند ، مرحوم حاج بید آبادی تشریف آوردند وفرمودند :

یکی از این دو مریض باید برود و من شفای حسین آقا را از خداوند خواسته ام واو خوب خواهد شد .

بعد از این فرمایش همان شب والده حسین آقا مرحومه شد وحسین آقا را خداوند شفا داد . ( 19 )

( 20 ) ( با حال جنابت )

شوهر همشیره مرحوم ( حاج شیخ جواد بیدآبادی ) از ( مشهدی احمد آشپز ) که دکانش در محله بیدآباد بود نقل کرد : که یک روز در حال جنابت بودم و نتوانستم غسل نمایم فوری غذا برداشتم به منزل حاج شیخ محمد جواد بیدآبادی بردم .

ایشان پس از جواب سلام فرمود : چرا غسل نکرده به درب دکانت آمده ای . دیگر این طور عمل نکن وغذائی که آورده ای ببر .

گفت : من فکر کردم که ایشان حدس زده اند و حدسش مطابق با واقع شده ، یک روز مخصوصاً غسل نکرده و به حال جنابت آمدم درب دکّان وبرای شیخ غذا بردم . ایشان مرا صدا کردند و در گوشم فرمودند : نگفتم غسل نکرده درب دکانت میا چرا این طور کردی برو غذا را هم ببر من نمی توانم این غذا را بخورم . ( 20 )

( 21 ) ( حمّام لازم تر بود )

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه