داستانهایی از مقامات مردان خدا صفحه 8

صفحه 8

( 11 ) ( توسل به قرآن )

ثقه عدل جناب ( حاج محمد حسن ایمانی ) سلمه الله تعالی فرمودند :

زمانی امر تجارت پدرم مختل شد وگرفتار بدهکاری های زیاد ونبودن قدرت اداء آنها شد . در آن هنگام مرحوم ( حاج شیخ جواد بیدآبادی ) از اصفهان به قصد شیراز حرکت نمود وچون آن بزرگوار مورد علاقه شدید پدرم بود در شیراز به منزل ما وارد میشدند به والد خبر رسید که آقا به قصد شیراز حرکت کرده اند وبه آباده رسیده اند .

مرحوم پدرم گفتند : در این هنگام شدّت گرفتاری ما ، آمدن ایشان مناسب نبود . چون ایشان به زرقان می رسند پنج تومان به کرایه مرکب اضافه می نمایند ومرکب تندرویی کرایه می کنند که بلکه قبل از ظهر روز جمعه به شیراز برسند وغسل جمعه را قبل از ظهر بجا بیاورند که قضا نگردد ( چون آن بزرگوار سخت مواظب مستحبات بودند خصوصاً غسل جمعه که از سنن اکیده است ) .

خلاصه پیش از ظهر جمعه وارد منزل شدند در حین ملاقات پدرم فرمودند : بی موقع وبی مناسب نیامده ام شما از امشب باتمام اهل خانه شروع کنید به خواندن سوره مبارکه انعام به این تفصیل که بین الطلوعین مشغول قرائت سوره شوید وآیه ( وربک الْغَنّیَّ ذُوالرحمه ) را تا آخر دویست و دو مرتبه تکرار کنید ( به عدد اسماء مبارکه ربِّ ومحمّد

صلّی الله علیه وآله وعلی علیه السلام ) .

پس حمّام رفتند وغسل جمعه کردند وبه منزل مراجعت فرمودند وما از همان شب شروع کردیم به قرائت ، پس از دو هفته فرج شد و از هر جهت رفع گرفتاری ها گردید وتا آخر عمر مرحوم پدرم در کمال رفاه بودند . ( 10 )

( 12 ) ( میرزای شیرازی وزائر خراسانی )

جناب ( آقای سید عبدالله توسّلی ) نقل کرد که :

زائری از اهل خراسان دو الاغ خرید وبا عیال واطفالش به قصد تشرف به کربلای معلّی حرکت کرد . به یعقوبیّه که رسید ، یک الاغ با خورجینش را دزد برد ، مخارج سفرش در میان آن خورجین بود ، این بیچاره اطفال را سوار الاغ کرد وخودش با عیالش پیاده مشرّف شدند به سامراء .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه