داستانهایی از مردان خدا صفحه 49

صفحه 49

شخص خواب بیننده نگران شده بود که من در مراسم تشییع و ترحیم ((آیت الله امامی )) حضور داشته ام ولی در مراسم هفته موفق نشده ام شرکت کنم ، بنا بر این مبادا که محروم بمانم .

به حضور علامه مجلسی رسیده و گریه کرده بود و عکس آن مرحوم را در آورده و به علامه مجلسی نشان داده بود و گفته من ایشان را دوست داشتم و در مراسم عزاداری ایشان

شرکت کردم . فقط در مراسم هفته شرکت نداشتم .

((علامه مجلسی )) فرموده بودند قبول است و مجددا اعلام فرمودند : ما آمده ایم تمام کسانیکه در مراسم ((حاج احمد آقا امامی )) شرکت کرده اند مزد بدهیم و یک عدد گردنبند طلا به آن طلبه داده بودند .

تشکر از مشیعین

در عالم رؤ یا دیده بود :

به ((مسجد حاج محمد جعفر)) آمده و مرحوم ((آقای امامی )) زنده بودند ولی نشسته نماز می خواندند و مردم ایستاده اقتدا کرده بودند .

بعد از نماز ، به سخنرانی و حدود سه ربع ساعت از مردم تشکر می کردند و می فرمودند :

من زنده بودم ولی دیدم که چطور مرا تشییع کردید . و با کلمات و عبارتهای مختلف از مردم قدر دانی و سپاسگذاری می کردند .

بعد از تمام شدن سخنرانی ایستادند و مردم هم به صف ایستادند و به مردم فرمودند : از اول صف ، یکی یکی دعاکنید و آمین می گوئیم ، سپس فرمودند : من دیگراحتیاجی به دعا کردن ندارم ، من دعاهایم به اجابت رسید .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه