داستانهایی از مردان خدا صفحه 51

صفحه 51

زیارت اهل قبور

ایشان فرمودند :

مرحوم ((آقاجمال )) ، بسیار به زیارت اهل قبور می رفت . به طوری که آقایی از اهل فضل ، با خود می گوید : این آقا ، مثل اینکه کار مهمتری ندارد ، مرجع تقلید است و این همه مشکلات ، وقت و بی وقت به وادی السّلام می رود .

روزی همین آقا ، به منزل ((آقا جمال )) می رود ، آقا آهسته در گوشش می گوید :

ما به وادی السّلام می رویم تا مبتلا به فلان فلان نشویم .

اشاره می

کند به برخی از امراض روحی آن شخص ، که مبتلا بوده است .

اثرتماس

ایشان فرمودند :

ظهر روزی ازروزهای گرم تابستان ، ((مرحوم آقاجمال )) عبا را به سرانداخته و به طرف وادی السّلام می رود :

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه