داستانهایی از مردان خدا صفحه 62

صفحه 62

یک روز زنی پیش آخوند آمد و آقا به ایشان خیلی تند برخورد کرد و به او ناسزا هم فرمودند .

گفتند : آقا در شأ ن شما نیست . که با این چنین اشخاصی سخن بگوئید .

فرمودند : آخه من چیز دیگری می بینم .

ازدواج

ایشان فرمودند :

((آیت الله خراسانی )) رضوان اللّه تعالی علیه می فرمودند : یک روز که ((مرحوم آخوند)) خیلی سر حال بودند .

پرسیدم : آقا شما چرا ازدواج نکردید ؟

فرمودند : برای دو جهت : یک جهت فقر و یک جهت هم سوء خُلق ، من اخلاقم خوب نیست و تند می شوم برای چه یکی را اسیر خودم کنم برای دفع شهوت ، برای اینکه کسی را ناراحت نکنم ازدواج نکردم .

راست می گوید : چون مرحوم ((آقای مدرس )) که از طریق همان نمایندگی مجلس که بدست رضا پهلوی ده سال تبعید شد و آخرش هم شهیدش کردند ، در حالاتش نوشته اند : گاهی وقتها یک ریال به آخوند قرض می دادم و گاهی هم نداشتم آخوند به من یک ریال قرض می داد و اینطوری زندگیمان را می گذرانیم .

ترک سنت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه