فروغی از کوثر: زندگینامه حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام) صفحه 46

صفحه 46

آقا حسن احتشام فرزند ایشان می گوید : « به ایشان گفتیم شما در آخر شعرتان یک تخلّصی داشته باشید مانند سایر شعرا » ، قبول نکرد تا با اصرار این شعر را گفت :

ای فاطمه بجان عزیز برادرت

بر احتشام لطف نما قصر اخضری

ایشان گفت : « قصر اخضر را لطف کردند »

. گفتم : « چطور ؟ » گفت : « همانجا که آقای مرعشی(رحمه الله) سجاده می انداختند ، آنجا را گج کاری کردند و سنگ مرمر سبز رنگ قراردادند ، و قبر حاج احتشام در همان قسمت از مسجد بالاسر است این بود قصر اخضری که به ایشان عطا شد » .

* آقای حاج شیخ حسن علی تهرانی(رحمه الله) ( جدّ مادری آقای مروارید ) که از علماء بزرگ و شاگردان فاضل میرزای شیرازی محسوب می شدند و حدود 50 سال در نجف به تحصیل علوم اشتغال داشتند ، ایشان برادری داشت بنام حاج حسین علی شال فروش که از تجار بازار بوده در تمام مدّتی که حاج شیخ مشغول تحصیل بودند ایشان ماهی 50 تومان به او شهریه می داد تا اینکه برادر تاجر فوت می کند و جنازه او را به قم حمل می کنند و در آنجا دفن می نمایند .

حاج شیخ حسن علی ( که در اواخر عمر در مشهد ساکن بودند ) تلگرافی از فوت برادر مطلع می شود ، به حرم مشرف شده و به حضرت رضا عرض می کنند : « من خدمت برادرم را یکبار هم نتوانستم جبران نمایم جز همین که بیایم اینجا و از شما خواهش کنم که به خواهرتان حضرت معصومه(علیها السلام)سفارش ایشان را بفرمایید : تا کمک کاری ، بکند از برادرم » .

همان شب یکی از تجار که از قضیه اطلاع نداشت خواب می بیند که به حرم حضرت معصومه(علیها السلام) مشرف شده و آنجا می گویند : که حضرت رضا (رضی الله عنه) هم به قم تشریف آوردند : یکی

جهت زیارت خواهرشان ، و یکی جهت سفارش برادر حاج شیخ حسنعلی به حضرت معصومه(علیها السلام) .

او معنای خواب را نمی فهمد و آن را با حاج شیخ حسنعلی در میان می گذارد و ایشان می فرمایند: «همان شب که شما خواب دیدی من ( در رابطه با برادرم ) به حضرت رضا متوسل شدم و این خواب شما درست است » .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه