فروغی از کوثر: زندگینامه حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام) صفحه 62

صفحه 62

دختر ، وقتی این را شنید بنا کرد ناراحتی کردن و اینکه من عمل نمی خواهم و می گفت : مرا به حرم حضرت معصومه(علیها السلام)ببرید . این را گفت و با سرعت به طرف حرم دوید ، ما هم به دنبال او آمدیم تا رسید به حرم ، شروع کرد به گریه کردن و خطاب به بی بی گفت : « یا حضرت معصومه(علیها السلام)من عمل نمی خواهم » و چشم خود را به ضریح حضرت می مالید و حال عجیبی داشت ، ما هم از دیدن این منظره منقلب شدیم ، بعد از این حالت توسّل ، او را بغل کردم و دلداری دادم و به او گفتم : خوب خواهی شد ، او را داخل صحن حرم مطهّر بردم ، ناگهان نگاهم بچشم او افتاد دیدم هیچ گونه اثری از آن دانه خطرناک وجود ندارد » .

عطای مخارج میهمانی

آقای حیدری کاشانی می فرماید : « روزی که ما در منزل چیزی برای پذیرایی نداشتیم عدّه ای از کسانی که در شهرستان محلّ تبعید ما ( بیرجند ) با ما آشنا بودند ، به منزل ما آمدند ، من متحیّر بودم که چکنم ؟ آمدم حرم و همان داخل صحن عرض کردم : بی بی جان ! خودتان وضع ما را می دانید ، این را که گفتم در حالی که وسط حرم در حال حرکت بودم صدای خانمی را که مرا صدا می کرد شنیدم ، ایستادم ، او مبلغی پول به من داد و گفت : این مال شماست

. من به حرکت خود ادامه دادم ، مجدّداً آن خانم مرا صدا زد و مبلغ دیگری پول بمن داد و گفت : اینهم مال شماست . اینجا بود که رو کردم به گنبد حضرت و عرض کردم : بی بی جان ! بسیار متشکّرم . برگشتم به خانه و با آن مبلغ وسایل پذیرایی لازم را فراهم نمودم . خانم ما ( که از بی پولی ما مطّلع بود ) گفت : اینها را از کجا تهیّه کردی ؟ گفتم : فاطمه معصومه(علیها السلام)عنایت فرمود

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه