- مقدمه ای از فقیه گرانمایه حضرت آیت اللَّه استادی 1
- سخن ناشر 1
- گام آغازین 4
- قسمت اول 4
- قسمت دوم 9
- گام یکم 12
- گام دوم 18
- گام سوم 20
- گام چهارم 22
- گام پنجم 31
- گام ششم 32
- گام هفتم 33
- گام نهم 35
- گام هشتم 35
- گام دهم 40
- گام یازدهم 41
- گام دوازدهم 42
- گام سیزدهم 46
- گام چهاردهم 47
- گام پانزدهم 48
- گام شانزدهم 50
- گام هفدهم 53
- گام هجدهم 61
- گام نوزدهم 64
- گام بیستم 70
- گام بیست و یکم 72
- گامِ بیست و دوم 73
- گام بیست و سوم 74
- گام بیست و چهارم 78
- گام بیست و پنجم 84
- گام بیست و ششم 85
- گامِ بیست و هفتم 87
- قسمت اول 89
- گام بیست و هشتم 89
- قسمت دوم 94
- گام بیست و نهم 96
- قسمت اول 96
- قسمت دوم 102
- قسمت سوم 108
- گام سی ام 109
- گام آخرین 111
- آقا شیخ مرتضای زاهد 116
- مرحوم آقای حاج شیخ محمد تقی آل آقامعروف به: «حاج آقا تقی کرمانشاهی» 116
- انتشارات مسجد مقدس جمکران از همین قلم منتشر کرده است 117
- پی نوشت ها 118
- (1 تا 24 ) 118
- (25 تا 28 ) 122
- (29 تا 35 ) 125
24) عالم فاضل و وارسته حضرت آقای حاج شیخ محمد باقر تحریری نیز مشاهده این حالت را به نقل از مرحوم پدرش آقای حاج شیخ محمود تحریری تعریف می کرد.
(25 تا 28 )
25) اساس و جوهره ایمانی و معنوی آقا شیخ عبدالکریم حق شناس را ابتدا آقا شیخ محمد حسین زاهد ساخته بود به گونه ای که در آن زمان که خیلی ها بعد از مقداری فشار و ناامنی و موقعیت های دنیایی، از حوزه های علمیه به دانشگاهها و مراکز دولتی هجوم آوردند و حوزه ها را خالی گذاشتند حاج آقای حق شناس برخلاف موج رایج عمل کرد و از موقعیت های عالی تحصیلات جدیده گذشت و به حوزه آمد. او علاوه بر تحصیلات رسمی تا قبل از سنین هفده
هجده سالگی بر زبان فرانسه نیز تسلطی عالی پیدا کرده بود و با توجه به شرایط آن زمان، نسبت به خیلی ها، ادامه تحصیل در دانشگاههای اروپایی برایش آسانتر و مهیاتر بود اما از تأثیر ایمان و معنویتی که پیدا کرده بود به یکباره همه تعلقاتش را کنار گذاشت و در خدمت دینِ خدا درآمد و در زمانه ای که تعداد تحصیل کردگان بسیار قلیل و اندک بود به اندازه ای در زی طلبگی و عالمان ربانی فرو رفت که کمتر کسی فهمید که ایشان قبل از آن، به تحصیلات جدیده مشغول بوده است.
حضرت آقای حق شناس پس از اینکه مدتی، شاگردی آقا شیخ محمد حسین زاهد را کرد اظهار نیاز به استادی قوی تر کرد و مرحوم آقا شیخ محمد حسین زاهد بلافاصله با دلسوزی و رأفتی پدرانه، دست آقا شیخ عبدالکریم را گرفت و به خدمت چند نفر از اساتید و علمای اهل معنای تهران برد تا او خود، استادش را انتخاب کند و آقا میرزا عبدالکریم که بی تأثیر از سلیقه اولین استادش آقا شیخ محمد حسین زاهد نبود آیت اللَّه حاج سید علی آقای مفسر را انتخاب کرد.
به حقیقت، مرحوم آقا شیخ محمد حسین زاهد، در جذب و هدایت عموم به خصوص جوانان، کم نظیر بود بلکه شاید به طور قطع بتوان ادعا کرد که آقا شیخ محمد حسین زاهد در زمان خودش در جذب و هدایت اخلاقی و معنوی جوانان، بی نظیر بود، شیخ بزرگوار و وارسته ای که موجی از آدم سازی را در تهران به خصوص در بازار و مناطق اطراف بازار تهران به راه انداخت و در کارنامه خود، هدایت و تهذیب
و تربیت بیش از پنج هزار نفر از مؤمنین تهران را به ثبت رساند تا آنجا که بعضی از بزرگان، نقش آقا شیخ محمد حسین زاهد را در شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی ایران بسیار با اهمیت و کلیدی بر شمرده اند. بسیاری از نیروهای اولیه هیئت های مؤتلفه اسلامی از تربیت یافتگان او بودند. اکثر جوانهای جان برکفی همچون شهید سید محمد واحدی و دیگر جوانان جمعیت فدائیان اسلام که بر اثر تقوا و ایمانی واقعی برای سربلندی و برقراری اسلام به راحتی از جان خویش می گذشتند از تربیت یافتگان او بودند و در واقع، آقا شیخ محمد حسین زاهد آنها را برای یاری شهید نواب صفوی ساخته و آماده کرده بود.
در کتاب «شیخ محمد حسین زاهد» به قلم جناب آقای شیخ حمیدرضا جعفری - صفحه 52 - از زبان آقای حاج حسین توانا می خوانیم: «در یکی از سفرهای امام زاده داوود، وقت بازگشت، به باغ مستوفی رسیدیم. عده ای دیگر، از جمله شهید نواب صفوی و یارانش در آن باغ بودند. وقتی شهید نواب صفوی متوجه شد که آقا(شیخ محمد حسین زاهد) به باغ تشریف آورده اند، به اتفاق یارانش خدمت آقا رسیدند. خیلی به آقا احترام می گذاشت متواضعانه می خواست که آقا آنها را موعظه کند. ایشان هم چند جمله ای صحبت کرد. در هنگام موعظه، مطلبی مرا به خود جلب کرد. دیدم مرحوم نواب، طوری خودش را به ایشان نزدیک کرده مثل این که می خواست از نور وجودِ شیخ، بهره معنوی بیشتری ببرد».
آقا شیخ محمد حسین زاهد، یک پارچه نورانیت و معنویت بود. نگاه و سخن و نفسش، آدم ساز بود. همه نوجوانها و جوانهای پاکدل و
با استعداد به محض اینکه با او هم صحبت می شدند شیفته اش می شدند و همچون پروانه به گردش می چرخیدند و عبودیت و بندگی را با نگاه و تأثیر پذیری از ایشان به راحتی تمرین و تجربه می کردند.