- مقدمه ای از فقیه گرانمایه حضرت آیت اللَّه استادی 1
- سخن ناشر 1
- گام آغازین 4
- قسمت اول 4
- قسمت دوم 9
- گام یکم 12
- گام دوم 18
- گام سوم 20
- گام چهارم 22
- گام پنجم 31
- گام ششم 32
- گام هفتم 33
- گام هشتم 35
- گام نهم 35
- گام دهم 40
- گام یازدهم 41
- گام دوازدهم 42
- گام سیزدهم 46
- گام چهاردهم 47
- گام پانزدهم 48
- گام شانزدهم 50
- گام هفدهم 53
- گام هجدهم 61
- گام نوزدهم 64
- گام بیستم 70
- گام بیست و یکم 72
- گامِ بیست و دوم 73
- گام بیست و سوم 74
- گام بیست و چهارم 78
- گام بیست و پنجم 84
- گام بیست و ششم 85
- گامِ بیست و هفتم 87
- قسمت اول 89
- گام بیست و هشتم 89
- قسمت دوم 94
- قسمت اول 96
- گام بیست و نهم 96
- قسمت دوم 102
- قسمت سوم 108
- گام سی ام 109
- گام آخرین 111
- آقا شیخ مرتضای زاهد 116
- مرحوم آقای حاج شیخ محمد تقی آل آقامعروف به: «حاج آقا تقی کرمانشاهی» 116
- انتشارات مسجد مقدس جمکران از همین قلم منتشر کرده است 117
- (1 تا 24 ) 118
- پی نوشت ها 118
- (25 تا 28 ) 122
- (29 تا 35 ) 125
لعلّ اللَّه یرزقنی صلاحاً
گر پارسا نِیم، اما نوشته ام
بر لوح دل محبّت مردان پارسا
گام آغازین
قسمت اول
هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی
الّا بر آنکه دارد با دلبری وصالی
در اولین روزهای خرداد سال 1331 هجری شمسی آقا سید مصطفی برای کسب روزی حلال از خانه اش بیرون آمده بود. همانند روزهای
گذشته قسمتی از محله امام زاده یحیی را طی کرده بود که کم کم در قدمهای او درنگ و سستی پیدا شد؛انگار اتفاق و حادثه ای روی داده بود. گوش هایش را بیش از پیش تیز کرد؛ بعضی از اهالی کوچه و محله درباره حادثه ای با یکدیگر گفتگو می کردند. هر چه بیشتر در محله امام زاده یحیی قدم بر می داشت، بیشتر و بیشتر کنجکاو می شد؛ عاقبت طاقت نیاورد و از همسایه ها و اهالی محل پرسید:
- چه خبر است؟ چه شده؟!