- مقدمه ای از فقیه گرانمایه حضرت آیت اللَّه استادی 1
- سخن ناشر 1
- گام آغازین 4
- قسمت اول 4
- قسمت دوم 9
- گام یکم 12
- گام دوم 18
- گام سوم 20
- گام چهارم 22
- گام پنجم 31
- گام ششم 32
- گام هفتم 33
- گام نهم 35
- گام هشتم 35
- گام دهم 40
- گام یازدهم 41
- گام دوازدهم 42
- گام سیزدهم 46
- گام چهاردهم 47
- گام پانزدهم 48
- گام شانزدهم 50
- گام هفدهم 53
- گام هجدهم 61
- گام نوزدهم 64
- گام بیستم 70
- گام بیست و یکم 72
- گامِ بیست و دوم 73
- گام بیست و سوم 74
- گام بیست و چهارم 78
- گام بیست و پنجم 84
- گام بیست و ششم 85
- گامِ بیست و هفتم 87
- قسمت اول 89
- گام بیست و هشتم 89
- قسمت دوم 94
- قسمت اول 96
- گام بیست و نهم 96
- قسمت دوم 102
- قسمت سوم 108
- گام سی ام 109
- گام آخرین 111
- آقا شیخ مرتضای زاهد 116
- مرحوم آقای حاج شیخ محمد تقی آل آقامعروف به: «حاج آقا تقی کرمانشاهی» 116
- انتشارات مسجد مقدس جمکران از همین قلم منتشر کرده است 117
- پی نوشت ها 118
- (1 تا 24 ) 118
- (25 تا 28 ) 122
- (29 تا 35 ) 125
هر دو خانم به سراغ سفره رفتند. سفره را باز کردند. هر دو هاج و واج مانده بودند؛ خانم همسایه زیر چشمی نگاهی معنادار و زننده داشت، و خانمِ آقا سید کریم نیز نگاهی حاکی از شرمندگی و خجالت زدگی و سپس حسرت و پشیمانی؛ زیرا دیگر هیچ اثری از آن نان و حلوای تازه باقی نمانده بود!
آقا سید کریم پینه دوز خودش به مرحوم آقای حاج سید محمد کسایی تأکید کرده بود که آن نان و حلوای داغ و تازه به دست حضرت بقیهالله الاعظم حجّه ابن الحسن العسکری (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به من مرحمت شد و اگر خانواده ما توانسته بود جلوی زبانش را بگیرد و راز داری کند، آن نان و حلوای تازه تا آخر عمر برای ما باقی می ماند!(17)
گام نوزدهم
درست در روبروی خانه آقا شیخ مرتضی زاهد، خانه ای قدیمی قرار دارد. خانه ای قدیمی با ساکنین اصیل و نجیب و قدیمی. این خانه در قدیم، خانه مرحوم حاج محمد حسن آقا بوده است و هم اکنون یکی از فرزندانش به نام حاج احمدآقای اخوان در آن سکونت دارد. حاج احمد اخوان یکی از پیرترین آدمهای این محله، بلکه یکی از سال دارترین آدمهای تهران است؛ او نزدیک به یک قرن از خداوند عمر گرفته است. آقایان حاج محمدعلی و حاج محمود اخوان نیز برادران حاج احمد هستند. آنها نیز سن و سالی بالای هفتاد - هشتاد سال دارند.
حاج احمدآقا و برادرهایش آدمهای بسیار متدین و با
صفایی هستند. آنها سالها با مرحوم آقا شیخ مرتضی زاهد انس و الفت داشته اند و در بسیاری از جلسات مرحوم زاهد شرکت کرده اند. مرحوم آقا شیخ مرتضی، هفته ای یک شب در خانه آنها جلسه داشته است.
خاطرات و دیده ها و شنیده های برادرانِ اخوان، بسیار زیاد و شنیدنی است اما در این نوشتار، از هرکدام فقط یکی دو خاطره آورده شده است.
آقای حاج احمد اخوان سه - چهار داستان و مطلب را بازگو کرد. یکی از آن داستانها که از مسموعات و شنیده های مستند و موثق او است بسیار جالب و متفاوت از دیگر مطالب بود او این قضیه و داستان را خودش از زبان مرحوم حاج سید عباس جوهری شنیده است.
مرحوم آقای حاج سید عباس جوهری یکی از شاعران و مرثیه سرایان شهیر و باصفای حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام است. او در تهران به روضه خوانی و منبر نیز مشغول بوده است. نام مرحوم حاج سید عباس جوهری ملقّب به «ذاکر» برای بسیاری از مداحان و ذاکران و خطبای گران قدر، نامی آشنا است او دیوان شعری در مدح و مصائب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام به نام «خزائن الاشعار» دارد که توسط انتشارات مسجد مقدس جمکران نیز تجدید چاپ شده است.
مرحوم حاج سید عباس جوهری در یکی از سالهای عمرش، گرفتار قرض و بدهی می شود. اتفاقات و بازی های روزگار جلوی ادای بدهی های او را می گیرد و رفته رفته میزان بدهکاری های او بسیار زیاد و کمرشکن می شود. او برای خلاصی از این گرفتاری هر چه می کند ثمری حاصل نمی شود. او مدتها با این مشکل دست به گریبان بود، تا اینکه در یکی از شبها خواب و