خاطراتی از صالحان صفحه 105

صفحه 105

فضیلتی از معظم له در اوان کودکی

مرحوم حاج سیّد مهدی، والد گرامی معظم له برای بنده نقل نمودند: زمانی با خانواده خویش مشرف به زیارت حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا (علیه آلاف التحیه و الثناء) شدیم. روزی با محسن که سنش بیش از چهار الی پنج سال نمی گذشت، به حرم مطهر مشرف شده بودیم. در حالی که مشغول دعا خواندن و توسل بودم، محسن بنا به عادت کودکی تقاضای (نخودچی و کشمش) که سرگرمی کودکان آن زمان بود، از من نمود. چون اجابت درخواست او مانع از توسل و توجّه من به ساحت قدس حضرت بود، فکری به ذهنم رسید به او پاسخ دادم: برو نزدیک ضریح مطهر و از جدّ خود امام هشتم درخواست نما. او با ذهن صاف و پاک کودکانه خویش به سوی ضریح مطهر رفت و به همان نحوی که به او القاء نموده بودم به کنار ضریح ایستاد و از امام رضاعلیه السلام خواسته خود را درخواست نمود. پس از مدت کوتاهی در حالی که این جانب مشغول دعا خواندن و توسل بودم با خوشحالی به نزد من آمد در حالی که در جیب لباسش (نخودچی و کشمش) بود!! این معجزه از ناحیه امام علیه السلام در کودکی محسن اتفاق افتاده بود.

باید که دمی غافل از آن ماه نباشی

شاید نظری کرد و تو آگاه نباشی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه