خاطراتی از صالحان صفحه 119

صفحه 119

داستانی آموزنده از فرمایش جناب شیخ

یکی از شاگردان نخبه ایشان در منبر می فرمودند: در زمان جوانی که از محضر جناب شیخ استفاده می نمودم مبتلا به کسالت خاصی شدم، آنچه از علم طب به نظرم می رسید استفاده نموده امّا اثر مثبتی نیافتم. ناچار خدمت استاد جناب شیخ مشرف شده وضع حال و بیماری خود را به محضر ایشان عرضه داشتم و یادآور شدم آنچه از علم طب که از محضر شما تلمذ نموده بودم به آن عمل کردم و کمترین نتیجه ای نگرفتم. ایشان دستورات جدیدی از داروها و ادویه ها مرحمت فرمودند و بنده بر طبق نسخه ای که ایشان عنایت کرده بودند عمل نمودم. این بار هم کمترین نتیجه ای نگرفتم. ناراحت و نالان در بستر بیماری آرمیده بودم. در این هنگام پیرزنی که سالیان درازی جهت کمک کار خانواده ما می آمد وارد منزل شد. وقتی صدای ناله مرا می شنود به خانواده می گوید محمود چرا ناله می کند. و ایشان می گوید مبتلا به فلان کسالت شده و هرچه معالجه و مداوا کرده ایم مثمر ثمر واقع نشده. پیرزن خدمتکار می گوید مداوای کسالت ایشان آسان است. فلان گیاه دوای درد ایشان می باشد. از این گیاه بگیرید و ایشان استفاده کند. ان شاء اللَّه خداوند متعال شفا عنایت می فرماید. پس از آنکه طبابت پیرزن را برای من نقل نمودند از روی ناچاری به مصداق «الغریق یتشبّث بکل حشیش»(1)


1- 50. شخصی که می خواهد غرق شود، به هر چیزی که دستش برسد چنگ می اندازد».
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه