خاطراتی از صالحان صفحه 147

صفحه 147

کاسب متقی

یکی از کاسب هایی که مصداق «الکاسب حبیب اللَّه»(1) بود در محله حمام گلشن مغازه داشت، به نام مرحوم آقا سیّد حسن موسوی، او کاسبی متدین و باتقوا بود. برای حقیر نقل نمود که در زمان جنگ دوم جهانی سال 1320 تاجری روغن فروش به این جانب مراجعه و پیشنهاد سی حلب روغن حیوانی نمود. به مغازه آن تاجر رفتم و سی حلب روغن را خریداری و پول آن را نقداً پرداخت نمودم و قرار شد که تاجر مذکور روغن ها را برای بنده بفرستد. روز بعد از معامله تاجر پیغام داد اگر حاضر به فسخ معامله باشی، دو برابر قیمتی را که خریداری نموده اید به شما می دهم و از روغن ها صرف نظر نمایید. به ایشان پیغام دادم که روغن ها را از شما خریداری نموده ام و حاضر به اقاله (2) آن نمی باشم. هرچه زودتر روغن ها را تحویل دهید. پس از آنکه روغن ها را تحویل گرفتم اعلام نمودم هر خانواده ای می تواند مقدار نیم کیلو روغن به قیمت سابق خریداری نماید در حالی که روغن به چندین برابر ترقی نموده بود. کل سی حلب روغن را که هر حلبی هفده کیلو بود در بین اهالی محل به قیمت خریداری شده تقسیم نمودم.

باید عرض کنم خداوند متعال هم در مقابل این مجاهدت و گذشت از سود کلان و خدمت به خلق خدا به آن مرحوم فرزندی


1- 54. کاسب دولت خداست».
2- 55. به هم زدن توافقی معامله را اقاله گویند.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه