خاطراتی از صالحان صفحه 162

صفحه 162

حزن و اندوه امام صادق در فراق حضرت مهدی علیهما السلام

شیخ صدوق رحمه الله در اکمال الدین روایت کرده از سدیر صیرفی که گفت: من و مفضل و ابوبصیر و ابان بن تغلب به خدمت مولای خود امام جعفر صادق علیه السلام رسیدیم. و دیدیم که ایشان بر روی خاک نشسته و لباسی معروف به «مسح خیبری» در تن داشت که آستین های آن کوتاه بود و از شدت اندوه، واله و حیران بود و مانند زنی که فرزند عزیزش را از دست داده گریه می کرد. مانند جگر سوخته ای آثار حزن و محنت در چهره حقّ جویش ظاهر و هویدا بود و اشک از دیده های حقّ بینش جاری. و می گفت: «آقای من! غیبت تو خواب از چشمانم ربوده و بستر را بر من تنگ نموده و استراحت مرا زایل گردانیده و سرور از دل من ربوده است. ای آقای من! غیبت تو مصیت مرا دائم گردانیده و نوائب را بر من علی الدوام گردانیده و آب دیده مرا جاری و ناله و فغان و حزن را از سینه من بیرون آورده و بلاها را بر من متصل گردانیده».

سدیر گفت: چون حضرت را به آن حالت مشاهده نمودیم عقل های ما پرواز نمود. واله و حیران شدیم و دل های ما از جزع آن حضرت نزدیک بود که پاره گردد و گمان کردیم که آن حضرت را زهر خورانیده اند یا آنکه بلیه عظیمی از بلاهای دهر بر ایشان حادث گردیده. پس عرض کردم: ای بهترین خلق! خدا هرگز چشم شما را گریان نگرداند. چه حادثه ای شما را گریان نموده است و چه حادثه ای

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه