خاطراتی از صالحان صفحه 244

صفحه 244

در بیان برگزیدگان و زاهدان صحابه رسول خداصلی الله علیه وآله

صعصعه بن صوحان، یکی از یاران امیرالمؤمنین علیه السلام روایت نموده که روزی آن حضرت نماز صبح را با ما خواندند. چون سلام نماز را دادند روی از قبله برنگرداندند و به راست و چپ مایل نگردیدند و مشغول تعقیب نماز و ذکر خدا بودند تا آنکه شعاع آفتاب تا مقدار بلندی یک نیزه دیوار مسجد کوفه را فرا گرفت و بالا آمد.

آنگاه روی مبارک را به سوی ما نمود و فرمود: به راستی مردمانی را به یاد دارم که در زمان دوست و محبوب خود رسول خداصلی الله علیه وآله بودند که اینچنین صفت داشتند «و انّهم لیراوحون فی هذا اللیل بین جباهم و رکبهم» که بین پیشانی و زانوهایشان برای عبادت نوبت گذارده بودند. کنایه از آنکه دائماً در حال رکوع و سجده بودند. « و اذا اصبحوا، اصبحوا شعثا غبراء»؛ یعنی چون فجر طلوع می نمود و صبح می شد ژولیده مو و گردآلود چهره بودند.

«بین اعینهم شبه رکب المعزی»؛ میان دو چشمانشان (کنایه از پیشانی) مانند زانوهای بز از کثرت سجده پینه بسته بود.

«فإذا ذکروا الموت مادوا کما یمید الشجر فی الریح»؛ هرگاه یاد مرگ می نمودند از ترس ابدان آنها به لرزه می افتاد، همچنان که درخت به هنگام وزیدن باد به لرزه در می آید.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه