خاطراتی از صالحان صفحه 248

صفحه 248

خلاصه ای از جنگ ذات السلاسل

هنگامی که امیرالمؤمنین علیه السلام از غزوه ذات السلاسل یا وادی رمل با غنائم بسیار به مدینه وارد شد، در این هنگام جبرئیل علیه السلام خبر ورود آن حضرت را به رسول خداصلی الله علیه وآله ابلاغ نمود. آن حضرت دستور فرمودند که مردم از علی علیه السلام استقبال کنند. مردمان دو صف شده و با پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله به استقبال علی علیه السلام رفتند، همین که آن حضرت رسول خداصلی الله علیه وآله را دید از اسب خود پیاده شد. و به سوی پاهای آن حضرت خم شد که آنها را ببوسد.

حضرت فرمودند: سوار شو که خدای تعالی و پیغمبرش از تو خشنودند. آن حضرت به سبب این مژده از خوشحالی گریان شد. سپس رسول خداصلی الله علیه وآله فرمودند: «یا علی اگر نمی ترسیدم از اینکه گروه هایی از مسلمانان درباره تو بگویند آنچه را نصاری درباره عیسی بن مریم علیه السلام گفتند که او را گاهی خدا و گاهی پسر خدا خواندند، امروز سخنی درباره ات می گفتم که به هیچ گروهی از مردمان نگذری جز آنکه خاک زیر قدم هایت را برای تبرّک برگیرند.(1)


1- 92. ارشاد مفید، ج 1، ص 101.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه