خاطراتی از صالحان صفحه 252

صفحه 252

مقام سلمان

مرحوم شیخ مفید در کتاب اختصاص از امام صادق علیه السلام روایت کرده که آن حضرت فرمودند: سلمان دیگی بر سر آتش نهاده بود و غذا می پخت. «فدخل علیه ابوذر»؛ در این هنگام ابوذر وارد شد. ناگهان دیگ برگشت به روی زمین ولی از محتویات دیگ چیزی به روی زمین نریخت. سلمان دیگ را بر روی آتش قرار داد. «ثم انکبت الثانیه فلم یذهب منه شی ء»؛ دوباره دیگ به روی زمین برگشت ولی از او چیزی به روی زمین نریخت. سلمان دوباره دیگ را به جای خود قرار داد.

«فمرّ ابوذر الی امیرالمؤمنین علیه السلام مسرعاً و قد ضاق صدره»؛ ابوذر از دیدن این جریان ناباور نفسش به شماره افتاد و سینه اش تنگ شده به سرعت به سوی امیرالمؤمنین علیه السلام شتابان شد تا آنچه را که مشاهده نموده به عرض برساند.

در این هنگام سلمان هم به دنبال اباذر روان شد تا به محضر مولا رسیدند.

«فنظر امیرالمؤمنین علیه السلام الی سلمان»؛ آن حضرت نگاهی به سوی سلمان افکند. «فقال علیه السلام یا عبداللَّه ارفق بأخیک»؛ سپس فرمودند: ای بنده خدا با برادرت ابوذر مدارا کن؛ یعنی در مقابل اباذر کاری انجام مده که او تاب و توانش را ندارد.

توضیح: زیرا جناب سلمان به مقامی از ایمان رسیده بود که امام صادق علیه السلام درباره او فرموده اند: «سلمان بحر لا ینزح و هو منّا اهل

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه