خاطراتی از صالحان صفحه 276

صفحه 276

طبیب یونانی

طبرسی در کتاب احتجاج از حضرت امام حسن عسکری علیه السلام روایت کرده: مردی از یونانی ها که ادعای طبابت می کرد به حضرت امیرالمؤمنین عرض نمود: در چهره شما زردی می بینم که ظاهر شده و پای شما را دو ساق باریک می بینم که گمان نمی کنم که بتواند شما را حمل نماید. امّا زردی رنگ چهره شما پس دوای آن نزد من است. و امّا دو ساق پای شما چاره ای برای آن نیست و راهکار آن است که با خود مدارا نمایید و کم راه روید و باری که به دوش می کشید کم قرار دهید. و امّا دوایی که زردی شما را برطرف می نماید این است و دارویی بیرون آورد. حضرت فرمودند: فایده این داروی زردی را ذکر کردی؟ آیا برای زیادی یا کم شدن زردی چیزی را می شناسی؟ طبیب عرض نمود آری. یک دانه از این. و به دارویی اشاره نمود و گفت اگر کسی رنگش زرد باشد آن را بخورد فوراً می میرد و اگر زردی نداشته باشد رنگش زرد می شود و همان روز می میرد.

«فقال علی بن ابی طالب علیه السلام فأرنی هذه الصّفار فاعطاه ایّاه»؛ حضرت فرمودند آن را به من ده. طبیب آن دارو را به حضرت داد.

«فقال علیه السلام کم قدر هذا؟ قال قدر مثقالین سمّ ناقع قدر کلّ حبه منه تقتل رجلاً»؛ حضرت فرمودند: این سم چه مقدار است؟ طبیب عرض کرد دو مثقال می باشد و سم کشنده ای است که یک حبّه اش یک نفر را می کشد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه